سفرنامه استانبول

4.4
از 5 رای
آگهی الفبای سفر - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه استانبول

گاهی برای سفرهای تفریحی همه چیز با هم جور می شه، ما هم دو سه هفته مونده به رفتن دیگه مطمئن شدیم که می خوایم بریم. قدم اول مقایسه قیمت ها و پیدا کردن یک آژانس با تور مناسب تر بود به خصوص این که آخر سال خیلی نزدیک شده و به یک باره ما به فصل پر مسافر و قیمت هایی تقریبا دو برابر می رسیدیم. گشتیم و گشتیم تا بالاخره با مجموعه ای از شرایط (نوع پرواز، مدت اقامت و قیمتی که هنوز تنه اش به تنه ایام تعطیلات عید نخورده بود)، تور 3 شب و چهار روزی با قیمت مناسب پیدا شد.

وقتی کارت را در دستگاه کارخوان کشیدم و چند میلیونی از حساب رفت، دیگه کاملا مطمئن شدم که داریم راهی می شیم. به هر حال با یک خانواده از فامیل که قرار داشتیم، در یک شب نسبتا خنک آخرین هفته اسفند به سمت فرودگاه امام حرکت کردیم. این بار ماشین از خود ما بود برای همین لازم به سفارش و هماهنگی با تاکسی های فرودگاه پیدا نشد. چند ساعتی باید زودتر می رفتیم چون چند خوان جلوی ما بود که اصلا معلوم نبود هر کدوم چقدر طول می کشه، از صف اول ورود به بخش مسافران، تا صف تحویل وسایل و گرفتن کارت پرواز، صف مهر کردن گذرنامه و (در آن زمان) صف گرفتن ارز مسافرتی. البته ما پیشاپیش فیش خروجی را از بانک ملی و حواله ارزی را از بانک سامان گرفته بودیم و کمی نگرانیمان از بابت مراحل اداری و مشکلات احتمالی کمتر بود. ماشین در پارکینگ سرپوشیده متوقف و ما توانستیم این مراحل را یک به یک بگذارنیم و در آخر با گرفتن ارز، از گیت خروجی هم عبور کنیم. هنوز هوا تاریک بود که پرنده ی آهنین، غرش کنان به هوا برخاست.

حدود سه ساعتی روی هوا بودیم تا توانستیم در هوای نیمه روشن صبحگاهی، آب های ساحلی و قایق های روی آن را که از فراز تکه ابرها دیده می شد، مشاهده کنیم، کمربندها بسته، صندلی در حالت عمودی، ارتفاع کم و کمتر، چند دقیقه بعد در فرودگاه پر رفت و آمد آتاتورک استانبول فرود آمدیم. هوای لطیف و تمیز و البته خنک و مرطوب دریا به مشام می رسید و نشئگی خواب نصفه نیمه را مثل معتاد آژان دیده می پراند، ما که با کارهای آماده سازی و سه ساعت زودتر آمدن و بعد هم پرواز می شد گفت اصلا فرصت نکرده بودیم بخوابیم. اولین کار مهر کردن گذرنامه به مهر ورود بود و بعد هم رفتن به سمت ریل تحویل وسایل، کمی بیش از حد معمول طول کشید ولی بالاخره ساک ها و چمدانهای رنگارنگ شروع به چرخیدن کردند، آنها را برداشتیم و به سمت سالن خروجی رفتیم، رابطان تورها در همان خروجی هر کدام اسم شرکتشان را روی کاغذی نوشته و نشان می دهند، مسافرانی که تور گرفته اند هم باید با توجه به همان اسم، به سمت آنها رفته و خودشان را معرفی کنند. رابط ما هم اسممان را علامت زد و گفت بنشینیم تا بقیه هم برسند، اینجا فرصتی شد تا مقداری دلار را تبدیل به لیره کنیم. در ترکیه نرخ ارز شناور و ممکن است طی یک ساعت هم تغییراتی داشته باشد ولی حجم این تغییرات نسبتا کم است یعنی در هر صد دلار شاید چند لیره جا به جا شود، با توجه به کثرت صرافی ها، شما هم می توانید به میزان مورد نیاز اولیه ارز تبدیل کنید تا اگر کمی نرخ مبادله پایین آمد، ناخشنود نشوید! در آنجا کافیست ارزی را که دارید، حالا دلار، یورو یا هر ارز معتبر دیگر، به فردی که در صرافی (exchange) نشسته بدهید، او هم –معمولا- همراه یک فاکتور لیره را به شما می دهد. صرافی هایی هم هستند که ریال را هم می گیرند (تا آن موقع که ما رفتیم بودند) ولی هزینه تبدیل و نرخی که می گیرند زیاد است و نمی ارزد. توصیه دیگر این که تا حد امکان ارز را به فروشگاه ها برای تبدیل ندهید، یعنی اگر جایی برای خرید لیره نداشتید و دلار دادید، انتظار داشته باشید که کمترین نرخ تبدیل آن روز نصیبتان شود.

بگذریم، با جمع شدن مسافرانی که با شرکت گردشگری ما ثبت نام کرده و آمده بودند، همه سوار یک مینی بوس شدیم و راهنمای ما ضمن دادن چند برگ راهنما حاوی شماره تلفن های خود و همکارانش توضیحات اولیه ای را داد. گر چه من قبلا چند بار به استانبول سفر کرده بودم ولی این شهر بسیار دیدنی است و مقصد خوبی برای گردشگران ایرانی شاید از همه جهات باشد. هم این که فاصله آن تا تهران نزدیک است و به همین علت هم می توان از تورهای 3 یا 4 روزه، بیشتر و حتی کمتر استفاده کنید این کار هزینه سفر شما را کم می کند چه از جهت بلیط هواپیما چه مدت اقامت. استانبول در ساحل دریاست با خانه هایی پر از شیروانی های ارغوانی در کنار آن، هوایی مطبوع، غذاهایی که با مذاق ما سازگار است، دیدنی های تاریخی بسیار کهن به همراه جاذبه های کشتی سواری و فروشگاه های بزرگ در کنار مغازه ها و بازارهای سنتی.

سفرنامه استانبول

نمایی از استانبول

به هتل رسیدم که در محله لالعلی قرار داشت، هتلی که ورودی آن به اندازه در یک خانه با عرض حدود یک متر و نیم بود،‌اتاقها هم نسبتا کوچک بودند ولی خوب ما هم از هتل انتظار تمیزی و محلی برای استراحت در طی روز و خواب شب داشتیم، پس هتل سه ستاره برایمان کافی بود اما هستند هتل هایی با ستارگان بیشتر و مجلل تر در محلاتی مثل میدان تقسیم ولی خب بسته به نظر شماست که چقدر بخواهید برای اقامت هزینه کنید.

سفرنامه استانبول

هتل آکسارای در محله آکسارای که یک بار در آن اقامت کردیم

راهنمای هتل می خواست بداند که ما در تورهای متنوع گردشی که برایشان در راه تبلیغ هم کرده بود،‌ کدام را شرکت می کنیم، ولی ما مشتری نبودیم! چون من چند بار آنجا رفته بودم بقیه هم به اطلاعات من اکتفا کردند. البته یک روز گردش رایگان روی تور هست. خالی از لطف نیست که بگم، اواخر شهریور سال گذشته من و چند دوست بدون تور به استانبول رفتیم که همزمان شده بود با حجم زیاد گردشگران. بطور کلی تور استانبول شهریور یکی پرطرفدارترین تورهاست به خاطر آب و هوای مطلوبش. ما هم وقتی هتلی قابل قبول در نزدیکی متروی آکسارای پیدا کردیم، با کمک یکی از همراهان زبان دان قرار گذاشتیم تا بعد از تخلیه اتاقها، شب برای اقامت در هتل برگردیم (البته بعد متوجه شدیم که آقای پذیرش هتل آن طور هم که وانمود می کرد بی خبر از زبان فارسی نیست!! ما هم بی توجه جلوی او در مورد نرخ ها و اتاق ها نظراتمان را آزاد گفته بودیم). ما هم شب کارمان زیاد طول کشید، یک ایستگاه مترو را هم اشتباه گرفتیم و نیم ساعتی هم پیاده روی کرده، شب قبل هم به علت رفتن به فرودگاه و هواپیما و ... عملا نخوابیده بودیم، پس بسیار خسته و کوفته فقط دنبال این بودیم که به هتل برسیم و بخوابیم اما وقتی رسیدیم، ‌پذیرش خیلی راحت گفت که مسافران اتاقها را تخلیه نکرده اند! ساعت حدود یک نیمه شب بود، من و یکی از دوستانم با توجه به این که آن محله پر از هتل است شروع به گشتن کردیم، اما حتی یکی از آنها حتی یک اتاق خالی هم نداشت! ساعت دو بود که خسته تر برگشتیم. پذیرش با توجه به جنایتی که در حق ما کرده بود، رضایت داد که همانجا در هال ورودی و روی مبل ها تا فردا استراحت کنیم. نیم ساعت دیگر هم گذشت تا این که همان دوست زبان دان در کمال ناباوری در آن موقع شب توانست کسی را پیدا کند که اتاق کرایه می داد، نیم ساعت، سه ربعی هم چانه زدن طول کشید تا ما حوالی ساعت 3 بامداد به اتاق منتقل شدیم. اتاق در حقیقت یک واحد آپارتمانی با تلویزیون ال سی دی، حمام، آشپزخانه، یک اتاق خواب و چند تخت در هال بزرگ بود. برای ما هم هزینه خیلی کمتر از هتل می شد اما خب راهروی پیچ دار نیمه تاریک و یک موش مستقر در منزل داشت که هر از گاهی از یک طرف به طرف دیگر می دوید! اما این تجربه خوبی شد که اگر کسانی گروهی و به هر علت بدون تور به استانبول سفر کنند می توانند اتاق مبله بگیرند و در هزینه هتل صرفه جویی کنند. تبلیغ این اتاق ها در همان محله معروف آکسارای و در کنار خیابان دیده می شود. ضرورتا هم همه آنها موش ندارد.

سفرنامه استانبول

اتاق ما در هتل آپارتمان!

سفرنامه استانبول

نمای بیرونی ساختمانی که اتاق یا همان آپارتمان در آن قرار داشت

طبیعتا وقتی در گروه سفر خانم ها هم حضور داشته باشند، خرید یک پای جدی سفر حساب می شود، پس اول مقداری از این جهت توضیح بدهم. قبل از رفتن من با استفاده از اینترنت چند مرکزی خرید عمده و بزرگ را در چند نقطه شهر شناسایی و درباره آنها مطالعه کردم. البته در همان آکسارای فروشگاه های زیادی با آغوش باز از مردم استقبال می کنند ولی باید توجه داشت که فروشندگان بدشان نمی آید که توریست ها را کم و بیش سر کیسه کنند! و این اصل کلی هست که هر جا توریست ها رفت و آمد داشته باشند، قیمت ها آنجا گرانتر است بنابر این باید کمی در کوچه پس کوچه ها بیشتر رفت و به همان فروشگاه های دم دستی اکتفا نکرد و نکته مهم دیگر این که باید از ترفندهای چانه زنی استفاده کرد، مثلا اگر جنسی را فروشنده می گوید 49 لیره خریده و می خواهد به شما 50 لیره بفروشد، بگوید 30 لیره یا حتی 25 لیره بیشتر نمی توانید بخرید، اگر گفت نمی شود، از مغازه عزم بیرون آمدن کنید، اینجا فروشنده که مشتری را از دست رفته می بیند، اگر قیمتش را زیاد گفته باشد، از آن کم می کند. البته این موضوع به نوع فروشگاه از نظر محل و نوع جنس و محل آن بستگی دارد. شما نمی توانید این روش را در فروشگاه های واقع در مال ها (مراکز خرید) یا محل های معروف به کار ببرید یا تخفیف آنها کم است ولی در همان کوچه های لالعلی و آکسارای کاربرد فراوان دارد. می گفتم، با توجه به محل هتل و دسترسی به مترو قبل از رفتن حساب می کردم که کدام یک برای رفتن در دسترس هستند، در اینجا بگویم که حمل و نقل در استانبول علاوه بر تاکسی ها که نسبتا گرانترند، از مترو، تراموا و اتوبوس تشکیل شده است. من خودم که هیچ وقت از اتوبوس استفاده نکردم ولی برای مترو یا تراموا شما می توانید از دستگاه های فروش خودکار با وارد کردم اسکناس یا سکه (فکر می کنم قیمت یک و نیم لیره بود) ژتون های پلاستیکی بخرید و بعد هم با وارد کردن آن به صندوق کنار میله های گردان وارد محوطه سوار شدن به مترو یا تراموا شوید.

سفرنامه استانبول

دستگاه های فروش ژتون

با گوگل مپ نقشه ها را می دیدم و مسافت ها را هم محاسبه کردم تا ببینم کدام مراکز مفیدند اما در کل، کوچه و خیابانهای اطراف آکسارای، لالعلی، میدان تقسیم خرده ریزهای خوبی دارند، ایستگاه عثمان بی هم در مسیر بالای میدان تقسیم (سوار مترو در میدان شوید، عثمان بی چند ایستگاه بالاتر است) از نظر کفش و لباس قابل توجه هست. در مراکز خرید عمده هم برخی فروشگاه های مناسب پیدا می شوند و خیلی فروشگاه های گران :)

سفرنامه استانبول

نمونه محاسبه مسیر با گوگل مپ

چند نکته اضافه تر در مورد خرید این که: در استانبول هم مثل تهران مغازه های سوپرمارکتی زیاد و انواع خرده ریز از آب معدنی گرفته تا نان و ترشی، دوغ و شیر و پنیر و حتی میوه دارند، قیمت هایشان هم خوب است، پس اگر اولین بار است که می روید، نگران این قبیل کالاها نباشد و با خود هم نبرید که بار سنگینی می شود. البته اگر برخی غذاها را به شکل تن ماهی و کنسرو خواستید ببرید، برای جوشاندن کتری برقی یا فنرهای برقی آب جوش کن ببرید که بتواند آنها را بجوشانید، یا اگر علاقه مند به خوردن زیاد چایی هستید از کتری استفاده کنید. فروشگاه های زنجیره ای هم با قیمت مناسب هستند مثل میگروس که یکی از آنها در محله آکسارای هم هست، آنجا اجناس متنوع تر و قیمت های قابل قبول تری دارند، اما کارفور به خصوص کارفورهای بزرگ محل های خوبی برای خرید شکلات، بیسکویت، غذاهای نیمه آماده و حتی گاهی کفش و لباس هستند (البته نه کفش و لباس مجلسی). هایپراستار در تهران یا فروشگاه مگامال شبیه به همانها درست شده اند.

از خرید که بگذریم، نقاط تاریخی زیادی هم در استانبول هست، تور شما را معمولا به میدان هیبدروم می برد که در آنجا مسجد سلطان احمد، مسجد ایاصوفیه و نمادهای داخل میدان را می بینید، نکته جالب در اینجا حضور گروه های توریست از کشورهای مختلف در نزدیکی هم است به طوری که یک طرف شما انگلیسی، طرف دیگر ژاپنی و آن سوتر هم مثلا اسپانیایی حرف می زنند. اما اگر بیشتر علاقه مند باشید باید پول بلیط بدهید و خودتان زحمت رفتن را بکشید مثلا در موزه توپکاپی عضای حضرت موسی (ع)، شمشیر پیامبر (ص)، مو و دندان پیامبر (ص) و پیراهن منصوب به امام حسین (ع) هست. البته آمادگی داشته باشید که 20، 30 و بیشتر برای هر بخش لیره بدهید.

سفرنامه استانبول

عصای منصوب به حضرت موسی (ع) در موزه توپکاپی

غذاهای ترکی هم اکثرشان به مذاق ما سازگار است، از جمله همین کباب ترکی معروف (یا دونر کباب) که آنجا زیاد دیده می شود، انواع خوراکها با گوشت و بادمجان و دیگر مواد غذایی هست که قیمتی تقریبا برابر با غذاخوری های خودمان دارند (البته اگر نوسانات ارزی حرف بنده را زیر سوال نبرد). بنابر این جز صبحانه که معمولا پای هتل است و یک ناهار که در روز گردش رایگان تور داده می شود، باید سایر نهار و شامها را برنامه ریزی کنید، تعدادی از غذاهای بیرون و تعدای شاید با کنسروهایی که می برید. اگر چه برخی تورها نهار هم دارند و برخی هم هر سه وعده را می دهند. یکی از صبحانه هایی که من در سفر شهریور با آن آشنا شده و صاحب اتاق آن را به عنوان صبحانه رایگان به ما می داد، شوربا (با کشیدن حرف ش در زبان خودشان شششوربا) چیزی شبیه به عدسی با گوجه و لیمو و جعفری که من خیلی دوست داشتم.

سفرنامه استانبول

شوربا

سفرنامه استانبول

علی بی و گوجه هایی که تا شب همه تمام می شد!

البته بعدش هم یک چای ترکی با طعم گس می دادند که آن هم خیلی می چسبید

سفرنامه استانبول

چایی ترکی که بعد از شوربا می چسبید

اورفا کباب هم خوشمزه است، اگر خواستید امتحان کنید. کارکنان غذاخوری ها هم بسیار مودب و با احترام رفتار می کنند و از همه مهمتر نشان می دهند که از خرید شما خوشحالند، برعکس برخی مغازه داران خودی که گویی لطف می کنند که جنسی را به شما می فروشند!

سفرنامه استانبول

پل محله آکسارای در روز

سفرنامه استانبول

محله دیگری در شب

روز آخر تور رایگان بود، روز قبل آن نماینده تور به ما گفت که راس ساعت 9 توی لابی باشیم، همراهان کمی تنبلی کردند، اما باید توجه کنید که اتوبوس های تور در طی مسیر شما را سوار می کنند یعنی معمولا از چند هتل قبل شروع کرده و چند هتل بعد از شما هم می روند برای همین فرصت ندارند که بیش از چند دقیقه معطل شوند به خصوص این که جای پارک هم مقابل محل اقامت شما نباشد. ما سوار شدیم و همراهان جا ماندند، راهنما گفت که می توانند ساعت 10 روبروی چشمه آلما در میدان هیبدروم باشند که ما هم با موبایل به آنها خبر دادیم. گرچه فکر نمی کردم برسند ولی یک تاکسی دربست با 7 یا 8 لیره گرفتند و آمدند! تور ما شامل توضیحاتی در مورد ستون های تاریخی داخل میدان و مسجد سلطان احمد و بعد حرکت به سمت یک فروشگاه چرم، فروشگاه شیرینی های استانبولی و بعد هم توقف برای نهار در یکی از شعبه های نایب استانبول بود. بعد از ناهار هم ما را به مرکز خرید الوویوم بردند و یک ساعتی فرصت دادند که برگردیم و گرنه هر کس خودش باید برمی گشت، آنجا یک فروشگاه کارفور هم داشت. این را یادم رفت بگویم که هتل ما اینترنت بی سیم داشت با سرعت کم و یک کامپیوتر هم در لابی بود که گاهی می شد از آن استفاده کرد ولی صفحه کلید آن کمی متفاوت است یعنی فرضا حرف آی به دو شکل دیده می شود یا احتمالا فارسی نمی شود. بنابراین اگر اهل استفاده مرتب از اینترنت هستید و لپ تاپ یا نوت بوک یا تبلت دارید، آن را همراهتان ببرید. کافی نت ها هم در گوشه و کنار هستند.

در مورد زبان هم توجه کنید که بعید است شما کسی را پیدا کنید که انگلیسی بداند حتی روی اجناس آنجا هم خیلی بعید است توضیحات را علاوه بر ترکی به انگلیسی هم نوشته باشند! من برای آدرس پرسیدن مثلا می گفتم: مترو آکسارای، یعنی مترویی که به سمت آکسارای می رود کدام است. ون ها هم زیاد در ترد هستند ولی حواستان به مقصد آنها باشد، از آکسارای تا میدان تقسیم و برعکس به راحتی با ون می توانید بروید ولی مثلا ما که از الوویوم می خواستیم خودمان برگردیم به ون گفتم: مترو آکسارای، اشاره کرد که سوار شویم، من همه اش نگران بودم که آیا به مقصد ایستگاه مترو می رود یا نه، که در راه یک مرکز خرید بزرگ دیدم، فکر کردم که مترو در آن سوی مرکز است، بدون پرسیدن دوباره پیاده شدیم و چند کیلومتری رفتیم تا به ایستگاه مترو رسیدیم. شاید بهتر باشد اگر جملات مورد نیاز مثل: "آیا شما به مسیر متروی خط.... (با توجه به محل اقامت) می روید"، "من اینجا پیاده شوم" و... را از روی اینترنت ترجمه کنید و بنویسید یا یک کتاب لغات و اصطلاحات رایج ترکی استانبولی را خریداری کنید. چند جمله کلیدی هم هست مثل: "فیات بوکاچ" یعنی قیمت چند است، یا، "ایندریم" یعنی تخفیف! راستی گشت روی آب را هم اصلا فراموش نکنید، یک بار تور ما گشت آبی داشت و این بار نداشت، از رابطتان بپرسید و لذت این گردش را از دست ندهید.

سفرنامه استانبول

قایق سواری روی آب

روز بازگشت تور به دنبال ما آمد و به فرودگاه آتاتورک رفتیم. البته خط متروی آکسارای در انتها و طی حدود سی دقیقه از شروع حرکت به همان فرودگاه منتهی می شود. در فرودگاه یادتان باشد که اگر بخواهید از چرخ دستی استفاده کنید باید سکه یک لیره ای همراهتان باشد که آن را در شکاف پشتی چرخ قرار دهید تا زنجیر اتصالش از چرخ جلویی جدا کنید. اگر سکه برایتان نمانده باشد، برای حمل وسایل خود به دردسر می افتید. ما که با خاطره ای خوب از استانبول برگشتیم، شهری زیبا، خوش آب و هوا و دیدنی!

سفرنامه استانبول

نان فروشی

سفرنامه استانبول

مسجدی در استانبول- شهر معروف به هزار مسجد

سفرنامه استانبول

استانبول از پنجره هواپیما

نویسنده : حمید مقیمی