سفرنامه بانکوک،پاتایا (مهر94)

4.4
از 25 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
سفرنامه بانکوک،پاتایا (مهر94)
آموزش سفرنامه‌ نویسی
11 آبان 1394 19:18
91
27.9K

مقدمه (رسیدن به بانکوک)

پس از مدت ها انتظار زمان سفر به کشور تایلند فرا رسید. حدود دو سه ماهی بود که برای رفتن به یک سفر خارجی به همراه همسرم در حال پرس و جو جهت رسیدن به بهترین انتخاب بودیم. در انتها بین مالزی و تایلند با راهنمایی آشنایان به طور قطعی به انتخاب تایلند رسیدیم و برای این سفر ما 3 شب بانکوک و 4 شب پاتایا رو با توجه به مقاصدی که برای سفرمون در نظر گرفته بودیم مناسب دیدیم و از انتخابمون هم اصلا پشیمون نشدیم.

پرواز ما با هواپیمایی ماهان و ساعت 21:30 پنجشنبه 23/07/1394 انجام شد و برای اولین بار ما یک پرواز بدون تاخیر رو تجربه کردیم. هتل بانکوک ما هتل 4 ستاره ایندرا ریجنت (نسبتاً خوب که شاید انتخاب های بهتری هم باشه) و هتل پاتا نیز هتل 4 ستاره تاپ دی واری جومتین (بسیار عالی) بود.

در این سفرنامه سعی میکنم به خیلی از مواردی که برای ما قبل از سفر ابهام داشت اشاره کنم که بتونید انشالله با دیدی باز به این کشور سفر کنید و برآورد مناسبی از هزینه های اونجا داشته باشید.

روز اول – از زمان رسیدن به بانکوک - انتقال به هتل

ساعت حدود 7:30 به وقت بانکوک بود که پرواز ما در فرودگاه نشست. یواش یواش داشت باورمون میشد که ما الان در یک کشور خارجی هستیم و شور و اشتیاق در چشمهامون دیده می شد. تا از هواپیما خارج شدیم و چمدان ها رو تحویلی گرفتیم و گذرنامه هامون چک شد ساعت تقریبا 9:30 بود.

در هنگام خروج یک فرم به هر نفر دادن شامل مشخصات فردی و اطلاعات اقامتی و قصد سفرتون، این فرم رو حتما با دقت نگهداری کنید چون در لحظه خروج ازتون میخوان دوباره، کسانی که همراه نداشتن معطلی بیشتری برای خروج داشتن.

مسئول تور و ترانسفر ما در تایلند شرکت پرینسس بود که پس از خروج شخصی تایلندی اما آشنا به زبان فارسی به نام شریف با تابلوی این شرکت منتظر ما بود. تا همه جمع شدن تقریبا ساعت 10:30 شده بود. سوار اتوبوس شدیم و به سمت هتل راه افتادیم. در نگاه اول بانکوک خیلی شهر پیشرفته ای نبود، ساختمان های قدیمی و خیابان های نه چندان زیبا و شلوغ توی ذوق میزد، مخصوصا برای ما که اولین سفر خارجیمون بود.

در همان ابتدای سوار شدن شریف به هر نفر یک سیم کارت اعتباری داد که 90 مگ حجم اینترنت و 20 بت (واحد پول تایلند) برای مکالمه شارژ داشت. طبق توضیحاتی که شریف داد شما برای استفاده نامحدود یک هفته ای از اینترنت 300 بت (در مهر 94 معادل با تقریباً 30 هزار تومان) باید پرداخت می کردید.

پس از تحویل گرفتن سیم کارت ها شریف شروع کرد به توضیح دادن برنامه های توری که شرکتشون برای ما در نظر گرفتن که خرید اون ها اختیاری بود.

ما به توجه به تحقیقات و توصیه هایی که در سفرنامه ها دیده بودیم می دونستیم که قیمت تور ارائه شده توسط لیدرها تقریبا 30 الی 40 درصد بالاتر از قیمتی است که میشه از خود تایلندی ها گرفت و تقریباً همینطور هم بود که در ادامه میگم خدمتتون.

توری هایی که شریف به ما گفت به این صورت بود که برای شب اول برنامه شام در کشتی کروز با 1300 بت، روز دوم برنامه سافاری شامل ترانسفر، بلیط نمایش و تئاتر، گشت جنگل حیوانات اهلی و وحشی همراه با ناهار از ساعت 8:30 تا 15:00 با 1400 بت، و بعد از آن رفتن به آکواریوم به مدت 2 ساعت با 1000 بت، روز سوم شهربازی و پارک آبی سیام هراه با ناهار با 1300 بت رو در نظر گرفته بود. همانطور که گفتم ما فقط تورها و قیمت ها رو یادداشت کردیم که رنج قیمت دستمون باشه جهت خرید از خود تایلندی ها

- رزرو تورهای فردا

تقریبا ساعت حدود 12 بود که ما به هتلمون رسیدیم، خیلی مسیر ترافیک داشت، خوشبختانه ما دومین هتل بودیم. متاسفانه به هتل که رسیدیم گفتن اتاق خالی ندارند و باید تا 2 صبر کنیم. تقریبا خسته بودیم اما میدونستیم که اگر بخوایم تا 2 صبر کنیم و بعد اتاق رو تحویل بگیریم و بریم بیرون تقریبا روز اول رو از دست دادیم و طبق برنامه ریزی که در تهران کرده بودیم ما روز اول پس از رسیدن باید به کاخ پادشاهی گرند پالاس می رفتیم و شب به تور کشتی کروز، روز دوم سافاری و برای روز سوم دریم ورد (شهر بازی) رو در نظر داشتیم و با توجه به اینکه مجموعه کاخ پادشاهی گرند پالاس هر روز تا ساعت 3 بیشتر باز نیست اگر امروز نمیرفتیم دیگه فرصت بازدید از این مکان دیدنی در بانکوک رو از دست داده بودیم. پس از اینکه شریف کار پذیرشمون رو انجام داد و رفت چمدان ها رو به هتل تحویل دادیم و رفتیم بیرون جهت رفتن به گرند پالاس.

البته قبل از رفتن با مسئول تور هتل جهت تورهایی که مد نظرمون بود به توافق رسیدیم و اون ها رو رزرو کردیم. برای همان شب اول تور کشتی کروز روی رودخانه، روز دوم سافاری و روز سوم دریم ورد، همه اینها رو با نفری 3100 بت به توافق رسیدیم که تقریباً چیزی حدود 700 تا 800 بت ارزان تر از قیمت تور شریف برای هر نفر!!

خوشحال از این که در همین ابتدای کار کلی سود کردیم راه افتادیم برای رفتن به گرند پالاس. البته در کل میشه نفری 70 تا 80 هزار تومان، که بعدا به این نتیجه رسیدیم ارزش داره با لیدر فارسی زبان و حتی با سایر هموطنانمون باشیم.

- رفتن به گرند پالاس

جلوی هتل پر بود از توک توک (موتور سه چرخ های که در بانکوک به عنوان تاکسی کار می کنند) و تاکسی، اولین توک توکی که باهاش صحبت کردیم گفت 200 بت میبره که ما گفتیم 100 بت و خیلی راحت قبول کرد و سوار شدیم.

خوشحال و خندان که چقدر خوبه اینجا، اما چشمتون روز بد نبینه، این راننده توک توک کاری کرد که همون روز اولی کلی از تایلندی ها بدمون اومد و همون ساعات اولیه کلی دلمون برای ایران تنگ شد و حسرت مهمان نوازی خودمون رو خوردیم (البته در روزهای بعد نظرمون نسبت به تایلندی ها عوض شد).

هنوز چند دقیقه ای از راه افتادن توک توک نگذشته بود که راننده کنار خیابان ایستاد، و رو به ما کرد و سوالاتی از این قبیل که کی اومدین، تا کی هستین و اینکه برنامتون چیه واسه گشت در بانکوک رو از ما پرسید.

ما هم که از همه جا بیخبر گفتیم همین الان رسیدیم، سه روز هستیم و هیچ برنامه ای برای روزهای آینده نداریم. همچین فریاد شادی زد راننده توک توک که کلی متعجب شدیم. با سرعت و خوشحالی جملاتی رو گفت و راه افتاد. بعد از حدود 15 دقیقه جلوی یک مغازه ایستاد و به ما گفت برید داخل، هر چه ما گفتیم نه نیازی نیست و لطفا راه بیفت دیر میشه و گرند پالاس میبنده گوش نداد، بالاخره پیاده شدیم و رفتیم داخل، یک مغازه برای فروش گشت بود، ما هم که تورهامون رو خریده بودیم با بی حوصلگی به صحبت های مسئول اونجا گوش دادیم و در آخر که خواست تور را بفروشد هر چی ما بهونه میاوردیم فایده ای نداشت، به هر قیمتی بود میخواستن تور را به ما بفروشن، در آخر وقتی دیدیم ول کن نیستن و زمان رو داریم از دست میدیم همسرم گفت که ما تور رو در هتل رزرو کردیم و دیگه نیازی نداریم که ناگهان همشون عصبانی شدن و مسئول اونجا با عصبانیت جملاتی رو به زبان تایلندی به راننده گفت و اون هم با عصبانیت دوباره ما رو سوار کرد و راه افتاد.

مجددا بعد از حدود 10 دقیقه جلوی فروشگاه لباس فروشی ایستاد و گفت که برید داخل فقط نگاه کنید تا اینها به من گازوئیل بدن و فقط هی بپرسید این چند و اون چند،

ما هم با عصبانیت قبول کردیم و البته چاره ای هم نداشتیم. رفتیم داخل یکسری اجناس به درد نخور داشتن که اصلا با سلیقه ما جور در نمیومد، 5 دقیقه ای چرخ زدیم و زود اومدیم بیرون. راننده وقتی دست ما خالی دید قیافش دیدن داشت، خیلی عصبی و ترسناک شده بود. مجدد راه افتاد، اینبار من با عصبانیت بهش گفتم فقط برو به سمت گرند پالاس و نه هیچ جای دیگه ای که ناگهان کنار خیابان ایستاد و گفت که اصلا نمیرم و پیاده شید!!

هر چی ما گفتیم که این درست نیست و توافق کردیم و از این جور حرفها قبول نکرد که نکرد. به اجبار پیاده شدیم. نمی دونستیم کجا هستیم. گرممون شده بود، خستگی راه تو تنمون بود، گشنمون هم شده بود و از طرفی هم نگاه به ساعت میکردیم تقریباً 13:30، چیز زیادی تا بسته شدن کاخ نمونده بود. خبری هم از توک توک در اون حوالی نبود. بالاخره 1 تاکسی دیدیم که با کلی چونه زدن قبول کرد با 150 بت ما رو به کاخ ببره. حالا دیگه یکم با تجربه شده بودیم، همون ابتدای کار با راننده طی کردیم که فروشگاه ما رو نبره و اون هم قبول کرد. کولر ماشین داشت یکم حالمون رو جا میاورد که این راننده هم شروع کرد به سوال کردن به همون شیوه!! ما هم خیلی رک میگفتیم که تورمون رو اصلا از تهران قبل از اینکه بیایم رزرو کردیم، هر چی میگفتیم مگه قبول میکرد هی کار خودش رو میکرد و دوباره از روی کاتالوگ به ما توضیح میداد.

وقتی هم که عجله ما رو برای رسیدن به کاخ میدید عمدا هی خودش رو در ترافیک گیر مینداخت و از لاین های خالی نمیرفت، آنقدر آرام میرفت که چراغ های سبز قرمز میشدن، بین راه هم که لطف کرد و ما رو به پمپ بنزین برد و کلی هم اونجا معطل شدیم.

خلاصه با همسرم تصمیم گرفتیم به اینکه به کاخ میرسیم یا نه فکر نکنیم و سعی کنیم خودمون رو گول بزنیم که داره بهمون خوش میگذره. تقریبا 1 ساعتی طول داد که به کاخ برسیم، هر وقت هم میپرسیدیم چقدر مونده میگفت 15 دقیقه!! بالاخره رسیدیم، در آخرای مسیر هم هی سعی کرد شماره تلفنمون و شماره اتاق هتل و سایر اطلاعات دسترسی به ما رو بگیره که ما هی طفره رفتیم و خوشبختانه بهش ندادیم.

قبل از پیاده شدن هم در حالیکه راننده کاملا ساکت شده بود خواستیم مثلا شرمندش کنیم بهش بیسکوئیت تعارف کردیم که دوباره با این کار زبونش باز شد!! وای میخواستیم سرمون رو به دیوار بکوبیم. کلا حواستون باشه هر وقت سوار این وسائل نقلیه شدید بهترین جمله اینه که بگید همین امشب دارید بر میگردید و دیگه وقت واسه گشتن ندارید و انشالله سری بعد...

حدود 200 متری پیاده روی داشت از تاکسی تا ورودی کاخ، در این فاصله هم چند نفری جلمون رو میخواستن بگیرن تا از تورهاشون توضیح بدن که ما آنقدر عصبانی بودیم که اصلا نگاهشونم نمیکردیم. وارد کاخ شدیم، یکم شور و حال درمون ایجاد شد مجدداً، کیف و کوله هامون رو چک کردن و وارد شدیم.

بلیط ورودی نفری 500 بت بود. توجه داشته باشید که ورود به کاخ فقط با لباس آستین دار و شلوار یا دامن بلند مجازه، در غیر اینصورت راه نمیدن و باید با 50 بت لباس مناسب اجاره کنید که خوشبختانه ما از قبل این موضوع رو می دونستیم وگرنه دیگه بد بیاری هامون تکمیل شده بود.

 سفرنامه بانکوک،پاتایا

یکی از کاخ های موجود در گرند پالاس


مجموعه کاخ ها بسیار زیبا بودن، محوطه بسیار بزرگی بود و اگر به نقشه ای که اونجا میدادن نمیتونستین عمل کنید هی دور خودتون می چرخیدین. 2 ساعتی اونجا بودیم، دیگه واقعا انرژی نداشتیم، برای شب هم تور کشتی گرفته بودیم که قرار بود ساعت 17:45 در لابی هتل آماده باشیم. با اینکه هنوز به طور کامل اونجا رو ندیده بودیم با رضایت کامل از کاخ خارج شدیم و با یک توک توک که 200 بت باهاش به توافق رسیده بودیم به سمت هتل رفتیم. چون اون ساعت از روز ترافیک سنگینه قیمت ها هم بالا رفته بود.

به هتل رسیدیم اتاق رو تحویل گرفتیم، ناهار آماده ای رو که از اینجا با خودمون به توصیه دوستان برده بودیم جاتون خالی خوردیم، دوش گرفتیم و یکم جون گرقتیم و کم کم آماده شدیم برای تور کشتی کروز

- تور کشتی کروز

راننده ونی که مسئول رساندن ما به کشتی بود به موقع اومد، در بین راه 3 خانواده خارجی دیگر رو از هتل هاشون سوار کردیم. قرار بود از ساعت 8 تا 10:30 شب در داخل کشتی باشیم. کشتی در این مدت بر روی رودخانه چائوپرایا که معروف به ونیز شرق هست همراه با موسیقی زنده و شام حرکت میکنه.

به هر خانواده هم یک میز میدن. آرامش و حس خوبی بود و استفاده از این تور خالی از لطف نیست. شام کشتی خیلی با ذائقه ما جور در نمیومد اما هر طوری بود خودمون رو سیر کردیم. سرویس دهی کارکنان کشتی و برخوردشون بسیار عالی بود. در کشتی ما ایرانی دیگری نبود اما شاید اگر بتونید هماهنگ کنید که در کشتی سایر ایرانی ها باشید بد نباشه و بیشتر لذت ببرید.

در طول این مدت هم 2 رقص محلی تایلندی اجرا کردن. در همان ابتدای ورود هم یک عکس از ما انداختن و در آخر اون رو قاب شده با طرح کشتی و سایر افکت ها با قیمت 200 بت بهمون فروختن. البته خریدش اختیاری بود. در آخر هم راننده ما رو به هتل رسوند و ما بعد از رفتن به اتاق از خستگی بیهوش شدیم و البته خوشحال که فضای کشتی جوری بود که رفتار اون 2 راننده رو فراموش کردیم.

روز دوم

- رفتن به سافاری

سافاری مکانی است تقریبا شبیه باغ وحش با این تفاوت که شما با اتومبیل از بین حیوانتی مثل زرافه، ببر، خرس، گوره خر و تعدادی پرنده که آزاد هستن رد میشید، هیجانی خاصی داره و تجربه خوبیه، ما که دوست داشتیم.

در قسمت دیگری از این باغ، نمایش های متفاوتی انجام میشه که در زیر به اون اشاره میکنم.

ساعت 8:30 دقیقه صبح پس از اینکه صبحانه رو در هتل خورده بودیم اومدیم به لابی که راننده از ما زودتر رسیده بود. همراه راننده یه آقایی بود به اسم پن، لیدر تور امروزمون بود، یک مرد تقریبا مسن تایلندی که به زبان انگلیسی صحبت میکرد، ماشالله پرحرف. 4 تا خانواده هندی رو هم در ادامه مسیر از هتل های مختلف سوار کردیم.

ماشالله همه بد قول، برای یکیشون حدود 20 دقیقه ای دم هتل منتظر موندیم تا تشریف فرما بشن. کلا در طول سفر سعی کنید از هندی ها فاصله بگیرید، جون کلا آدم های بی ملاحظه ای هستن.

به خاطر تاخیرهای دوستان هندی کمی دیر به اونجا رسیدیم و به گفته پن یک مقدار از برنامه عقب بودیم، به همین خاطر به سرعت دنبال پن رفتیم، در بین راه قفس چند ببر و چند پرنده بود که چون وقت نداشتیم پن اجازه ایستادن و عکس گرفتن و تماشا رو بهمون نداد. بعد از حدود 10 دقیقه پیاده روی سریع در محوطه زیبای اونجا به محل اولین نمایش که نمایش میمون ها و اوران گوتان ها بود رسیدیم.

چون ما دیر رسیده بودیم سکو ها تقریبا پر شده بود، هر طوری بود یه جای مناسب پیدا کردیم و نشستیم. برای اولین تجربه جالب بود نمایش میمون های تربیت شده ای که حرکاتشون غیر قابل باور بود. بعد از این نمایش به سمت نمایش دوم که نمایش شیر های دریایی بود رفتیم، این نمایش هم خیلی جالب بود و بعد از آن به سمت نمایش سوم که نمایش کابوی ها بود.

این نمایش و طراحی صحنه اون هم غیر قابل باور بود، همه چیز فکر شده و با برنامه، ما که خیلی لذت بردیم. بعد از اون از ساعت 12 تا 13 رفتیم برای ناهار. 2 سالن بزرگ، یکی مخصوص هندی ها و اون یکی با غذاهای بین المللی که هیچ شباهتی به غذاهای ما نداشتن و به زور میشد چیزی رو پیدا کنی که بشه خورد.

به هر زحمتی بود خودمون رو تقریباً سیر کردیم. کلاً اگر بتونید تورها رو بدون ناهار بگیرید شاید بهتر باشه، البته ممکنه شما بتونید از این غذاها استفاده کنید. بعد از خوردن غذا پن گفت که در اختیار خودتون باشید تا ساعت 2 که نمایش دلفین ها شروع میشه.

در این مدت هم یه چرخی زدیم و چند تا عکس گرفتیم. اونجا میتونستید با دو میمون بازیگوش که با ژست گرفتناشون همه رو میخندوندن با قیمت 500 بت و با بچه ببر با قیمت 200 بت عکس بگیرید و اون ها رو قاب شده تحویل بگیرید.

راس 2 نمایش جالب دلفین ها شروع شد و بعد از اون رفتیم به قسمت اصلی سافاری، حرکت در بین حیوانات آزاد با ماشین. از شانس بد ما چون هوا خیلی گرم بود اکثر ببرها و خرس ها یه سایه ای رو پیدا کرده بودن و بی حال تو اون لم داده بودن ولی باز دیدن ببرهای بزرگ و خرس از اون فاصله حس عجیب و باور نکردنی به آدم میداد.

در طول مسیر هم مدام هشدار زده بودن که از باز کردن درب و پنجره اتومبیل کاملا خودداری کنید. فکر کنم حدود 30 دقیقه ای به صورت خیلی آرام در بین حیوانات با ماشین حرکت کردیم. و بعد از اون بازگشت به سمت هتل. ما که از انتخابمون کاملا راضی بودیم مخصوصاً همسرم که عاشق حیواناته.

بعد از رسیدن به هتل 2 ساعتی در استخر شنا کردیم و بعد راه افتادیم به سمت بازار های شبانه که همه دستفروشن و 2 دقیقه هم با هتل ما فاصله نداشت. ساعت کار این بازار که معروف به کوچه 21 هستش از ساعت 5 صبح تا 11 و همینطور 5 بعدازظهر تا 11 شب بود و هر روز غرفه رو با داربست میزدن و اجناس رو میچیدن و دوباره با اتمام ساعت اون رو جمع میکردن!!

تحمل این همه سختی غیر قابل باور بود. قیمت ها خیلی عالی بود البته به شرطی که کالای مورد نظرتون رو پیدا کنید.

برای شام هم رفتیم فست فود مک دونالد که چسبیده به هتلمون بود. جاتون خالی خوشمزه بود واقعا هر چند که حجمش اصلا متناسب با حجم غذای ما ایرانی ها نیست. قیمت پک های مک دونالد که شامل ساندویچ همبرگر یا چیز برگر تک یا دوبل با یک لیوان نوشابه و یک ظرف بزرگ سیب زمینی میشد از حدود 110 بت بود تا حدود 300 بت.

روز سوم

- رفتن به دریم ورد

دریم ورد مکانی است شامل چند دستگاه بازی هیجان انگیز و ترسناک ولی با ایمنی بسیار بالا، سینما چهاربعدی، تله کابین، قایق پایی و اتاق هایی که یادآور کارتون های معروف می باشد، مثل اتاق غول لوبیای سحر آمیز که به صورت ماکت و خیلی طبیعی ساخته شده بود، لاو گاردن و ماکت های عجایب هفت گانه جهان در ابعاد کوچک و سرزمین برفی. توری که ما گرفته بودیم استفاده از تمام وسایل موجود در اونجا به صورت آزاد و به هر تعدادی که دلمون میخواست بود همراه با ترانسفر و ناهار که البته باز میگم اگر ناهار نگیرید شاید بهتر باشه چون به محض ورود به رستوران از بوی اونجا که بوی روغن نارگیل استفاده شده در غذاهاست سیر میشید اما خیلی هم عجله نکنید و با حوصله بگردید تا غذای باب میلتون رو پیدا کنید.

 سفرنامه بانکوک،پاتایا

گوشه ای محوطه لاو گاردن در دریم ورد


نکته ای که خیلی مهمه اینه که برای رفتن به مکان هایی مثل دریم ورد، شهر بازی و پارک آبی روز آخر هفته رو انتخاب نکنید چون بسیار شلوغه و زمان بسیار زیادی رو برای ایستادن در صف تلف میکنید. از شانس ما روز یکشنبه بود و بسیار شلوغ به طوری که برای سوار شدن یک بازیش ما حدود یک ساعت در صف ایستادیم و همینطوری کلی الکی وقتمون تلف شد و نرسیدیم همه بازی هایی رو که مد نظمون بود سوار بشیم. کلی ماکت جالب و زیبا هم اونجا بود که مناسب برای عکس انداختن بود. باغ زیبای لاو گاردن که مخصوص عکس عروس دامادهای تایلندی است نیز در این مکانه. ما یک بلیط دهکده برفی رو هم به ارزش 100 بت رو تورمون داشتیم، برف بازی در دمای زیر صفر در اون گرما تجربه جالبی بود. دهکده برفی زیاد وقتتون رو نمیگیره، به محض ورود کفشهاتون رو میگیرن و یه چکمه و یه پالتو بهتون میدن، داخل اونجا هم چند مجسمه طبیعی پنگوئن و سایر حیوانات قطبی و یک سرسره جهت لیز خوردن با تیوب داره.

چیز خاصی داخلش نیست ولی عکس انداختن با لباس اسکیموها (دو مجسمه کنار هم که جای سر آن خالی است) در محیطی برفی تعجب خانواده هامون رو به همراه داشت. و همانطور که گفتم تجربش خالی از لطف نبود. اگر خیلی شاهکار کنید اون سرما رو نیم ساعت تحمل کنید ولی وقتی بیرون میاید از گرمای تایلند برای اولین بار لذت میبرید!!

توصیه ای که در استفاده از دریم ورد براتون دارم اینه که به محض ورود خوب نقشه رو بررسی کنید و بازی هایی رو که فکر میکنید براتون جذابه انتخاب کنید و الکی وقتتون رو هدر ندید. به نظر ما بهتره ابتدا سوار تله کابین بشید و در انتهای مسیر پیاده شید و از انتهای اونجا شروع کنید به استفاده از بازی ها، چون بازی های خوب تقریبا انتهای دریم ورد هست که متاسفانه ما به دلیل شلوغی فرصت استفاده از اون ها رو پیدا نکردیم و کلی حسرت خوردیم.

اینجوری تقریبا شما خلاف جهت جمعیت حرکت می کنید و بعد از ظهر که همه به انتهای بازی ها میرسن شما ابتدا هستین و خلوت تر. سینما 4 بعدی هم جالب بود و متفاوت با سینماهای خودمون.

راس ساعت 4 ماشین منتظرمون بود، فکر کنم یک ساعتی تا هتل راه بود. به هتل که رسیدیم دوباره رفتیم شنا و بعد هم دوباره در همون کوچه 21 که توضیح دادم خریدهامون رو تکمیل کردیم و برگشتیم هتل، شام از غذاهای آماده ای که برده بودیم خوردیم و چمدان هامون رو جمع کردیم برای رفتن به شهر زیبای پاتایا.

روز چهارم – سفر به پاتایا

- تحویل اتاق و رفتن به سمت پاتایا

شب قبل شریف با ما تماس گرفته بود و گفته بود که 8:30 آماده باشیم که ماشین میاد دنبالمون. ما هم تقریباً تا 8.15 صبحانه خورده بودیم و اتاق رو تحویل دادیم. در هنگام ورود 100 دلار گرویی از ما گرفته بودن که پس از چک کردن اتاق بدون دردسر بهمون پس دادن و خوشبختانه خبری از اون مشکلاتی که برخی از هموطنان در سفرنامه هاشون گفته بودن نبود. ماشین هم به موقع اومد، سوار شدیم و بقیه همطنانمون رو که خیلی هم دلمون واسشون تنگ شده بود رو سوار کردیم. خیلی حس خوبی بود که در بین فارسی زبانان هستیم.

چون تایلندی ها انگلیسی رو خیلی با لهجه صحبت میکنن که حتی ارتباط برقرار کردن باهاشون برای همسرم که مسلط به زبان انگلیسی است هم راحت نبود، اما نگران نباشید به هر شکلی هست دو طرف همدیگر رو متوجه منظورشون میکنن. البته بعضی هاشونم بسیار ساده صحبت میکردن که برای من هم که خیلی مسلط نبودم به راحتی قابل فهم بود.

پس از اینکه همه سوار شدن شریف شروع کرد به توضیح دان برنامه سفر امروز و تور روزهای آینده. از اونجایی که ما در این مدت خیلی از اینکه تورهامون با خارجی ها بودیم اذیت شده بودیم تصمیم گرفتیم که تورهای گشت پاتایا رو از خود شریف بگیریم اما قبلش باهاش چونه بزنیم و از خودش تخفیف بگیریم.

به همین خاطر منتظر فرصتی بودیم که شریف رو تنها گیر بیاریم تا ازش تخفیف بگیریم چون طبیعتاً در جمع اگر به یکی تخفیف میداد سایرین هم این درخواست رو میکردن و احتمال قبول کردنش کم میشد. البته قیمت تورهایی که شریف داد به نظرمون همونجوریشم با توجه به تحقیقاتی که کرده بودیم استثناً خیلی مناسب بود.

برنامه شرکت پرینسس به این صورت بود که برای همان شب نمایش معروف الخزر که یک شو ایرانی هم در آن اجرا میکنند با بلیط وی آ پی (ردیف اول) همراه با یک لیوان نوشیدنی (نوشابه) 900 بت، برای فردا که روز پنجم سفر ما میشد بازدید از باغ نونگ نوچ از ساعت 8:30 تا 12:30 همراه با دو نمایش و بلیط فیل سواری 900 بت و بعد از آن پارک آبی قدیمی با 1000 بت، برای روز ششم دو حالت سفر به جزیره مرجان یکی با قایق های تندرو همراه با بازی های چتر، غواصی، موز سواری و جت اسکی همراه با ناهار و توقف در جزیره تا ساعت 16:00 با 2200 بت و حالت دیگر سفر با کشتی همراه با بازی های چتر، غواصی، ماهی گیری و موز سواری همراه با ناهار و موسیقی بدون پیاده شدن از کشتی با 1600 بت رو در نظر گرفته بودن.

با توجه به تحقیقاتی که از قبل کرده بودم قیمت اینکه خودمون به جزیره بریم میشد 700 بت با ناهار، چتر بازی 500 بت و غواصی 700 بت در مجموع 1900 بت، قیمتی که شریف داد خیلی مناسب بود تازه ترانسفر، جت اسکی و موز سواری رو هم اضافه تر داشت.

و همچنین برای نمایش الخزر اگر خودتون همونجا دم سالن بلیط بگیرید میشه 600 بت پس اگر هزینه تاکسی رو هم بهش اضافه کنیم 900 بتی که شریف گفته بود خیلی قیمت بدی نبود تازه اگر میتونستیم تخفیف بگیریم که خیلی عالی تر میشد. همچنین برای دیدن نونگ نوچ میدونستم که به گفته هموطنانمون در سفرنامه هاشون 500 بت ورودیش هست که با توجه به فاصلش یکی از هموطنان 1000 بت هم بابت رفت و برگشت داده بود. پس 900 بتی که شریف گفته بود که تازه همراه با دو نمایش و فیل سواری بود قیمت پرتی نبود. همونجا ما تصمیم گرفتیم که تور ها رو همه رو از خود شریف بگیریم.

برنامه گشت امروزمونم به اینگونه بود در در مسیر بانکوک پاتایا قرار بود به پارک سنگ های چند میلیون ساله و مزرعه کروکودیل ها و دیدن نمایش کروکودیل ها بریم و بعد از اون به دهکده زنبور های عسل. این مکان ها جزء گشت تورمون بود. نمایش کروکودیل ها راس ساعت 11 و 1 اجرا میشد، چون ما یک مقدار دیرتر رسیدیم شریف تصمیم گرفت اول ما رو به مزرعه زنبورها ببره و بعد برای ساعت 1 بیایم برای دیدن نمایش.

به مزرعه رسیدیم، مکانی بزرگ بود مخصوص پرورش زنبور عسل و تولید عسل و سایر فراورده های آن. همونجا یک لیدر ایرانی اومد سراغمون و شروع کرد به توضیحات مختصر و سپس ما رو بردن به یک اتاقی و با شربت عسل ازمون پذیرایی کردن و همونجا ایشون راجع به عسل و سایر فراورده های دارویی آن توضیحات کاملی داد و در انتها هم تعدادی از هموطنانمون که مجذوب حرف های ایشون شده بودن از محصولات اونجا خرید کردن.

برای سوار شدن به ماشین که میرفتیم شریف رو تنها دیدم و فرصت رو مناسب که ازش برای رزرو تورها تخفیف بگیرم که شریف گفت باید با شرکت صحبت کنم و خبرش رو تا رسیدن به هتل بهمون میده. - دهکده سنگ های چند میلیون ساله و مزرعه کروکودیل ها

سپس به سمت دهکده سنگ های چند میلیون ساله و مزرعه کروکودیل ها راه افتادیم. منظره ای زیبا. درختانی بی نظیر، سنگ هایی که به توضیح شریف به طور طبیعی دچار فرسایش شده بودن و به اشکال زیبا در آمده بودن. درختان بن سای بسیار بزرگ. فقط دلمون میخواست اونجا با هر صحنه عکس بگیریم اما نمایش داشت شروع میشد و باید زودتر میرفتیم. به محوطه نمایش رسیدیم، باور نکردنی بود، یک نفر در بین چندین کروکودیل بزرگ که دور تا دور آن دیوار شیشه ای کشیده بودن حرکت میکرد و اون ها رو از دم میگرفت و طوری قرار میداد که مناسب اجرای نمایش شود. خیلی نمایش جذابی نبود اما خوب نمیشد ندید. بعد از اتمام نمایش رفتیم پیش فیل ها و زرافه ها. تا به حال فیل ها رو از نزدیک ندیده بودیم. خیلی بزرگ و جالب.

اونجا موزهایی گذاشته بودن که میتونستید با 100 بت بخرید و خودتون به فیل ها یا زرافه ها غذا بدید. در قسمتی دیگر از باغ یک ببر بزرگ بود که هر کس میخواست میتونست پیش اون بنشینه و با 200 بت باهاش عکس بگیره و اون رو قاب شده تحویل بگیره. در قسمت دیگری پر بود از کروکودیل ها و تمساح های غول پیکر، ما روی پل بودیم و اون ها پایین پل، همونجوریش هم کلی ترسناک بود. متاسفانه در اونجا تبلویی رو دیدیم که هممون رو متاسف کرد.

روی پل فقط و فقط به زبان فارسی نوشته شده بود پرتاب بطری آب به سمت تمساح ها 100،000 بت جریمه دارد. بعنی فقط ما ایرانی ها این کار رو میکنیم؟؟ و سایر بازدید کنندگان کشورهای دیگر خودشون این رو میدونن؟؟ در همان بین باران شدید و معروف تایلندی نیز شروع شد و حسابی خیس شدیم. ما یه چتر همراهمون بود ولی فایده نداشت و کلی خیس شدیم. خوشبختانه دیگه زمان بازدیدمون تموم شده بود و به سرعت به سمت ماشین رفتیم.

فکر کنم حدود ساعت 3 بود که به هتل زیبای دیواری جومتین رسیدیم. واقعا این هتل عالی بود. و در استفاده از اون اصلا شک نکنید. ما اولین نفری بودیم که از ماشین پیاده میشدیم، سایر هموطنانمون هم که محیط هتل و لابی رو از داخل ماشین میدیدن اذعان داشتند که باید هتل خوب و درجه یکی باشه.

در هتل شریف کارهای پذیرش رو انجام داد و همونجا گفت که فقط میتونه 100 بت تخفیف بده، ما ابتدا تور جزیره و نونگ نوچ رو گفتیم میخوایم و هنوز برای پارک آبی و شو الخزر مردد بودیم که خودمون بریم یا نه. پس نفری 3000 بت برای تور جزیره مرجان و باغ نونگ نوچ به شریف دادیم و اون هم شماره خانمی به اسم تانی رو به ما داد و گفت که ایشون مسئول برگذاری تورهای پاتایا شرکت پرینسس هستن و خودشون سایر هماهنگی ها رو با ما انجام میدن. اتاق رو تحویل گرفتیم با منظره زیبا و رویایی دریا مواجه شدیم.

اتاق های این هتل همه یه بالکن دارن رو به دریا با صندلی که امکان نشستن و لذت بردن از اون منظره زیبا رو بهتون میده و ما هر موقع از روز که بیکار میشدیم همونجا مینشستیم و کلی از آرامش اونجا لذت میبردیم.

 سفرنامه بانکوک،پاتایا

غروب پاتایا، نمای آرام بخش بالکن اتاق هتل دی واری جومتین


با توجه به تجربه ای که از روز اول حضور در بانکوک داشتیم تصمیم گرفتیم که ابتدا ناهار بخوریم و بعد یه چرت بزنیم تا خستگی سفر از بین بره. شب هم یه تاکسی از جلوی هتل گرفتیم که ما رو با 150 بت برد به خیابان واکینگ استریت معروف که دیگه در مورد این خیابان خودتون اطلاعات بگیرید نمیشه جزئیات رو گفت اما همین رو بگم که میشه با همسرتون به اونجا برید و هیچ مشکلی پیش نمیاد و دیسکو های خانوادگی هم زیاد هست اونجا حتی ایرانی.

برگشتن رو هم با 200 بت برگشتیم. البته برای روزهای بعد فهمیدیم که با توک توک های که از جلوی هتلمون رد میشن فقط و فقط با نفری 10 بت میشد تا خیابان واکینگ رفت و با همون قیمت برگشت.

روز پنجم

- رفتن به نانگ نوچ

ساعت تقریبا 9 تانی اومد دنبالمون. یک دختر 32 ساله تایلندی که فارسی رو خیلی خوب و شیرین صحبت میکرد. از هم صحبتی باهاش واقعا لذت بردیم و از دادن هیچگونه اطلاعاتی دریغ نمیکرد. یک خانواده ایرانی دیگر نیز در این تور همراه ما بودن و از اینکه این گشت رو همراه با لیدر فارسی زبان گرفته بودیم حسابی لذت بردیم چون توضیحاتی که میداد بسیار عالی بود و شاید اگر لیدر انگلیسی زبان داشتیم خیلی متوجه داستان اونجا نمیشدیم.

 سفرنامه بانکوک،پاتایا

قسمتی کوچک از زیبایی های نانگ نوچ


مناظری رو در این باغ دیدیم بسیار بسیار زیبا بود. گل ها و درختان استوایی با چیدمان و طراحی عالی. واقعا لذت بردیم. باغ گل کشورهای فرانسه و ژاپن و یک کشور دیگه که یادم نیست هم اونجا شبیه سازی شده بودن. فیل سواری هم انجام دادیم و طبق معمول یک عکاس تایلندی با یک عکس قاب شده 200 بتی از لحظه فیل سواری در انتظارمون بود. البته خود فیل بان هم در قسمتی پیاده شد و با دوربین خودمون هم چند تا عکس انداخت.

در قسمت دیگری تانی یه دسته موز 100 بتی گرفت داد تا به فیل ها بدیم، واقعا حس جالبی بود. یک شو سنتی بسیار شاد تایلندی و نمایش فیل ها رو هم در این مکان دیدیم که خیلی جالب بودن. این باغ با هزینه شخصی و به صورت اختصاصی ساخته شده و پسر خانم نونگ نوچ (صاحب این باغ) هم کلکسیونی از ماشین های لوکس و کمیاب دنیا رو اونجا جمع کرده بود که بازدید از اون هم رایگان بود. اتومبیل ها و موتورهایی که من خودم تا حالا ندیده بودم. در قسمت دیگری از باغ هم آهو و گاو و بز نگهداری میکردن که اونجا هم تانی یه بسته لوبیا خرید تا به بچه آهو ها غذا بدیم و این کار برای همسرم که عاشق حیواناته بسیار لذت بخش بود.

دیگه کم کم از عکس گرفتن سیر شده بودیم که تانی گفت بازدید امروز تمام شده و باید بریم. داخل ماشین، ما از تانی در مورد پارک آبی پاتایا سوال کردیم و اون هم گفت که پاتا دو پارک آبی داره یکی قدیمی همونی که خودشون با تور میبردن و یکی هم مدرن و جدید که تازه ساخته شده و خودش پارک آبی جدید رو توصیه کرد، به شرکت زنگ زد و قیمت اونجا رو هم پرسید که ابتدا گفت 1800 بت و بعد من چونه زدم گفت میتونیم با ترانسفر خود پارک برات بگیریم با 1500 بت بدون لیدر و از اونجایی که اینجور مکان ها نیازی به لیدر نداره ما برای پس فردا اون رو رزرو کردیم چون فردا قرار بود به جزیره بریم.

برای امشب هم از تانی خواستیم بلیط وی آی پی شو الخزر رو بگیره که اون رو هم با 900 بت برای هر نفر برامون رزرو کرد. مدت نمایش از ساعت 9:30 تا 11:00 شب بود. در راه برگشت تانی گفت طبق قراردادی که دارند باید ما رو به مرکز جواهرات پاتایا ببرن، وقت زیادی نمیگیره و یه دور کوچولو داخلش میزنیم و اگه چیز خاصی خواستین میتونین بخرین. دیدنش خالی از لطف نبود، سنگ های قشنگی داشتن، و دیدن اینکه چطوری سنگ ها رو روی طلا سوار می کنن از نزدیک جالب بود.

به هتل که رسیدیم طبق معمول از غذا های آماده ای که از تهران آورده بودیم گرم کردیم و خوردیم و واقعا خوشحال بودیم که از تهران غذا آوردیم، شما هم حتما حداقل به اندازه ی 5 – 6 وعده اینکار رو بکنید که حتما ما رو دعا خواهید کرد. بعد از خوردن ناهار در استخر عالی هتل با ویو دریا شنا کردیم.

و بعد از کمی استراحت ساعت 8:45 منتظر تانی شدیم تا بیاد و ما رو به محل شو الخزر ببره. شو بسیار جذاب و عالی بود و خیلی زود گذشت و اصلا متوجه گذشت زمان نشدیم. ما در ردیف اول نشستیم که گرونترین بلیط رو داره و البته خیلی خوب بود اما چند ردیف جلو هم دید خوبی داره، دیگه سعی کنید

ردیف های عقب رو نگیرید که فاصله تا صحنه زیاد میشه. اینجا یک آهنگ ایرانی هم اجرا کردند که متاسفانه به دلیل اطلاعات کمشون لباس ها و مدل رقصشون شبیه هندی ها بود که حالمون گرفته شد که چرا کسی رو نداریم اون ها رو از این مسئله آگاه کنه.

رقص های محلی هندی، روسی، عربی، چینی، ژاپنی و چند کشور دیگر به خوبی برگزار شد اما متاسفانه رقص محلی ایران همراه بود با قالیچه پرنده و لباس های هندی!!

در آخر هم برگذار کنندگان با همون لباس ها میومدن بیرون برای گرفتن عکس یادگاری که تانی قبلش گفته بود که اگر خواستید عکس بندازید حداقل 40 بت بهشون بدید و هر پولی که بدید دیگه بقیه اش رو بهتون نمیدن.

در ادامه هم هتل و شام و خواب که آماده بشیم برای سفر مفرحمون به جزیره

روز ششم

- رفتن به جزیره مرجان

صبح حدود ساعت 8 تو لابی منتظر راننده بودیم که طبق معمول به موقع اومدن. سایر نفرات رو سوار کردیم، 1 نفر امریکایی، 1 نفر کره ای و 4 نفر هندی که متاسفانه باز هم حدود 10 دقیقه منتظر هندی ها موندیم تا تشریف بیارن.

به اسکله رسیدیم، اونجا یک گروه 4 نفره چینی هم به ما ملحق شدند. لیدرمون یک تایلندی مسلط به انگلیسی بود، با لهجه بد که خیلی از صحبت هاش قابل فهم نبود. همونجا چون می دونستیم که آفتاب اذیتمون میکنه 2 تا کلاه لبه دار خریدیم، دونه ای 200 بت میگفت که ما جفتش رو 200 بت خریدیم. سوار قایق شدیم، فکر کنم 12 نفر بودیم. بعد از حدود 10 دقیقه به اسکله مخصوص چتر بازی رسیدیم. یک چتر رو به قایق بسته بودن و یک دور تقریباً 1 دقیقه ای دور همون اسکله زد. جالب و هیجان انگیز بود.

 سفرنامه بانکوک،پاتایا

چتر سواری در مسیر رفتن به جزیره مرجان


بعد از اون رفتیم به قسمت غواصی. البته غواصی که نبود در واقع پیاده روی در کف اقیانوس بود. یه کلاه شبیه کلاه کاست رو سرمون گذاشتن و بدون هیچ وسیله ی دیگه ای فرستادنمون زیر آب. البته قبلش یک نفر توضیحات ضروری و آموزش مختصری داد.

اولش ترسناک بود ولی خیلی زود عادی شد و واقعا لذت بخش. گروه 12 نفره زیر آب دست همدیگر رو گرفته بودیم و یک غواص ما رو راه میبرد.

مرجان های کف اقیانوس و غذا دادن به ماهی ها (خودشون به هر نفر مقداری نان دادند) زیر آب تجربه ی بسیار عجیبی بود. سعی کنید مایوتون رو زیر لباستون بپوشید و برای رفتن زیر آب با مایو باشید که لباستون خیس نشه، هرچند که هوا اونقدر گرمه که لباس خیس هم یه لطف خاصی داره. اونجا که رسیدیم یک جزیره ی زیبا با ساحلی تمیز. به هر نفر یک تخت و یک حوله دادن و برای تحویل گرفتن کمد برای وسایل باید 100 بت می دادیم.

بعد از تعویض لباس ها رفتیم برای جت اسکی و موز سواری. جت اسکی روی دریای آرام اونجا هم لذت خاصی داشت و کاملاً متفاوت با دریای شمال خودمونه هر چند که کوتاه بود. موز سواری و در انتها پرت کردنمون داخل آب هم تجربه جالبی بود. تقریبا 30 دقیقه تا ناهار مونده بود. تو اون فاصله یه چرخی زدیم تو جزیره، یه قسمت کامل هندی ها بودن، خیلی شلوغ و نه چندان جالب، اکثرا با لباس رفته بودن تو آب و حس خوبی به آدم دست نمی داد.

اما یه قسمت هم چینی ها و اروپایی ها بودن که خیلی خلوت تر و تمیز تر بود. حتما برای شنا اونجا رو انتخاب کنید که به نظر ما متاسفانه هندی ها غیر قابل تحمل هستن. ناهار هم که طبق معمول نباشه بهتره. یه خرچنگ درسته، یه میگو با شاخک و پاک نشده، سوپ جوجه و تخم مرغ و ماهی و برنجی که خیلی خوشمزه نبود و ... بقیه خیلی با اشتها غذا میخوردن ولی ما باز هم با تک ماده خودمون رو سیر کردیم. البته اونجا من فست فود و رستوران بین المللی ندیدم پس همین غذا هم غنیمت بود.

 سفرنامه بانکوک،پاتایا

میز غذای چیده شده در جزیره


بعد از ناهار هم در اختیار خودمون بودیم تا حدود ساعت 4، که شنا تو اون ساحل زیبا واقعا دلچسب بود و آدم متوجه گذر زمان نمیشه. حواستون باشه اگه تمایل داشتین برید جزیره کرم ضد آفتاب ضد آب یادتون نره، ترجیحا به صورت اسپری ای باشه بهتره و راحت مصرف می کنید. ما کرم داشتیم ولی ضد آب نبود کلی سوختیم ولی به لذتی که بردیم می ارزید. ساعت 4 هم آماده برگشت بودیم، سوار قایق که شدیم یک راست اومدیم به اسکله.

نکته جالب این بود که تمام عکس هایی رو که در مراحل بازی ها ازمون انداخته بودن، حتی عکس های زیر آب با مرجان ها و ماهی ها رو به صورت رایگان در یک سی دی ریختن و بهمون دادن که برامون خیلی عجیب بود.

البته به اسکله که رسیدیم عکس هامون چاپ شده اونجا بود که هرکدام 100 بت قیمتش بود. اما ما چون می دونستیم عکس ها داخل سی دی هست و در تهران میتونیم با 600 تومان چاپ کنیم دیگه نگرفتیم. بعد هم یک راست رفتیم هتل.

شب هم مجددا یه سر رفتیم خیابان واکینگ استریت، البته ما چون حوصلمون سر رفته بود زود رفتیم که خیلی خبری نبود. شما اگر خواستید برید سعی کنید حول و حوش 12 شب به بعد برید. استفاده از توک توک با 10 بت هم لذت بخش بود، اون هم مسیری که حدود 20 دقیقه طول میکشید.

روز هفتم

- رفتن به پارک آبی
روز هفتم هم ساعت 9 ماشین اومد دنبالمون برای رفتن به پارک آبی. به طور اتفاقی سه ایرانی دیگه هم با ما بودن. اونجا که رسیدیم دیدیم که قیمت بلیط اگر خودتون برید 1590 بت هستش در حالیکه ما 1500 بت تازه با ترانسفر داده بودیم که خیلی حس خوبی بود از اینکه این گشت رو با قیمت مناسب تهیه کردیم. برای گرفتن کمد هم 300 بت جداگانه باید میدادیم. سعی کنید زیاد وسیله نبرید که بتونید همه رو در یک کمد جا بدید تا پول اضافی نپردازید.

پارک آبی خوبی بود. البته چون ما سایر پارک آبی ها رو استفاده نکردیم نمی تونیم خیلی قضاوت کنیم. ولی در حدود 15 16 تا بازی داشت که استفاده از همشون تا ساعت 4 آزاد بود. خوشبختانه چون وسط هفته بود تقریبا خلوت بود. ولی مطمئنا اگه روز تعطیل برید باید بیخودی تو صف معطل بشید. اینجا یک قسمت هم مخصوص بچه ها داشت که میتونید با خیال راحت اون ها رو بذارید تا بازی کنن.

برای ناهار هم فست فود کی اف سی اونجا شعبه داره. در حین بازی باران هم شروع به باریدن گرفت که این هم لذت خاصی داشت و هم دیگه از آفتاب داغ تایلند خبری نبود. برای اینجا هم کرم ضد آفتاب ضد آب یادتون نره.

در ضمن خوراکی و آب هم بیخودی با خودتون نبرید که اجازه ورود نمیدن و دم در همه رو ازتون تحویل میگیرن، البته موقع برگشت دوباره پس میدن بهتون. ساعت 4 سوار ون شدیم و به سمت هتل راه افتادیم. شب هم چند ساعتی رو در کنار ساحل خلوت و زیبا و آرامش بخش جمتین نشستیم و داشتیم به این فکر می کردیم که چقدر زود تموم شد. این رو هم بگم که ساحل جوتین بسیار تمیز تر و خلوت تر از ساحل نزدیک خیابان واکینگ هستش و اگر خانوادگی میرید و تمایل به شنا در ساحل رو دارید حتما این ور رو انتخاب کنید. آخرین عکس هامون رو هم گرفتیم و رفتیم هتل برای بستن چمدان ها.

روز هشتم

- شنا در هتل

قرار بود ساعت 14:30 اتوبوس بیاد دنبالمون برای رفتن به سمت فرودگاه. اتاق رو هم که باید ساعت 12 تحویل میدادیم. پس تصمیم گرفتیم امروز رو در هتل بمونیم و فقط بریم استخر. بعد از اینکه صبحانه مفصل هتل رو خوردیم حاضر شدیم و تا ساعت 11 شنا کردیم. بعد هم رفتیم اتاق رو جمع و جور کردیم. ساندویچ تن ماهی آماده کردیم برای ناهار و ساعت 12 بدون دردسر اتاق رو تحویل دادیم و گرویی 100 دلاری رو پس گرفتیم.

چون اینترنت هتل دی واری جومتین در لابی رایگان بود تا 2:30 همونجا نشستیم. خیلی خوابمون گرفته بود که اتوبوس اومد. تا بقیه مسافران رو سوار کردیم ساعت حدود 4 بود. اکثر مسافران از هتل های 3 ستاره ناراضی بودن اما خدارو شکر هتل ما عالی بود.

ساعت 6:30 رسیدیم فرودگاه و بدون دردسر خاصی مراحل تحویل چمدان و کنترل پاسپورت رو گذراندیم. ساعت 1:15 دقیقه بامداد فرود در فرودگاه امام خمینی پایان بخش سفر رویایی ما بود. خلاصه نکاتی که در این سفر میتونه بهتون کمک کنه:

- برای تبدیل دلار به بت اصلا عجله نکنید و از صرافی های داخل شهر استفاده کنید. در مهر 94 ما هر 100 دلار رو تا 3515 بت هم تبدیل کردیم. برای تبدیل پول هم صرافی های تایلند ازتون گذرنامه میخوان. دلار رو در تهران از بازار آزاد 3492 تومان و ارز مسافرتی رو تقریباً 3080 تومان خریده بودیم. پس هر بت چیزی کمتر از 100 تومان برامون در اومد.

- سعی کنید غذاهای آماده و کنسرو بسته به سلیقه و نوع تغذیتون از اینجا ببرید، وگرنه استفاده دائم از فست فودها و حتی رستوران های ایرانی خستتون میکنه، 14 15 وعده غذایی رو در پیش دارید. کنسروها و غذا ها رو میتونید در چایی ساز هتل گرم کنید و بجوشانید.

- اصلا اطلاعات درست به راننده های تاکسی در مورد زمان ماندنتون ندید چون میخوان هر جوری هست یه تور بهتون بفروشن. یک کلمه بگید دیگه وقت نداریم و سفرمون تمومه و خودتون رو خلاص کنید. و حتما باهاشون قبل از سوار شدن طی کنید که فروشگاه و مرکز خرید نبرنتون.

- واسه ی هر چیزی بدون خجالت چونه بزنید و قیمت رو هم خودتون بگید و روش پافشاری کنید، حتما موفق میشید.

- امنیت تایلند خوبه اما پول هاتون رو، مخصوصا دلارها و حتی پاسپورت ها رو در سیفتی باکس هتل بگذارید. برای ما که خدارو شکر مشکلی پیش نیومد.

- نگران برقراری ارتباط با تایلندی ها نباشید، اکثراً انگلیسی بلدن و شما هم اگه یه مقدار بلید باشید هرجوری هست کارتون رو راه میندازید.

- به توصیه تانی به فارسی زبانانی که با موتور میان سراغتون و پیشنهاد تبدیل پول با قیمت خوب رو میدن توجه نکنید و گولشون رو نخورید چون پول قلابی بهتون میدن. حتی تانی عکس یکی از اون ها رو به ما نشون داد که قبلاً چند ماهی رو در زندان تایلند بوده و الان مجدداً آزاد شده تا حواسمون باشه.

- حتماً جاهای دیدنی شهری رو که میرید پیدا کنید و برای لحظه لحظه سفرتون از قبل برنامه داشته باشید که در لحظات آخر حسرت روزهای تلف شده رو نخورید.

- در فواصل خیلی کم و در اکثر نقاط تایلند، چه بانکوک و چه پاتایا، فروشگاه های زنجیره ای سون ایلون (7-11) مثل سوپرمارکت های خودمون وجود داره که خیلی راحت میتونید مایحتاج روزانتون رو تهیه کنید.

- سعی کنید برای گشت که میرید آب آشامیدنی رو از فروشگاه داخل شهر تهیه کنید چون قیمت اجناس مراکز دیدنی و تفریحی تقریباً دو برابره.

- قیمت ها در پاتایا و بانکوک خیلی فرقی ندارن و هر جا هر چیزی خوشتون اومد بخرید.

- با توجه به اینکه اکثر کسانی که از هتل های سه ستاره استفاده کرده بودند ناراضی بودن، حداقل هتل 4 ستاره رو مخصوصاً اگر خانوادگی میرید انتخاب کنید.

- ما در طول 7 شب اقامت در پاتایا و بانکوک در اواخر مهر اصلاً نیازی به لباس گرم پیدا نکردیم.

- فرم هایی رو که هنگام ورود به فرودگاه بانکوک پر میکیند تا لحظه آخر پیش خودتون نگهدارید چون هنگام خروج دوباره اون ها رو ازتون میخوان و اگر نداشته باشید واسه تهیه مجددش معطل میشید.

امیدوارم مطالبی که گذاشتم ابهاماتتون رو در مورد جاهایی که ما رفتیم برطرف کرده باشه، ما سعی کردیم بر اساس سلیقه و وقتمون مراکز تفریحی رو انتخاب کنیم، در حالیکه خیلی جاهای دیدنی بیشتری هست. هر سوالی هم باشه تا جایی که اطلاعات داشته باشم در خدمتتون هستم.

نویسنده: بهروز حصارکی