ماجرای سفر مدیر یک شرکت‌گردشگری خارجی به ایران

4.5
از 16 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
02 اسفند 1395 12:00
0

دو هفته را در ایران سپری کرد و سعی داشت همه‌چیز را تجربه کند؛ درست مثل یک ایرانی، به قول خودش با کد‌های اخلاقی ایرانی.

در تهران مترو و اتوبوس سوار شد و فشار جمعیت را حس کرد؛ با اتوبوس‌های بین‌شهری به شیراز، کاشان، اصفهان و یزد رفت و همه این تجربیات باعث شد تا پیا موستاماکی، بنیانگذار شرکت گردشگری 1001 جهان، ایران را این‌طور خلاصه کند: «من مردمی جذاب و خونگرم را دیدم که هنوز با آنها در ارتباطم، چند پوندی وزن اضافه کردم زیرا نمی‌توانستم از هیچ غذایی بگذرم و از زیبایی دیوانه‌وار طبیعت و معماری ایرانی عقلم را از دست دادم.»

چرا ایران را انتخاب کردید؟

یکی از وظایف مدیران ارشد شرکت ما این است که در هر تابستان به یک مقصد گردشگری سفر کرده و گزارش تهیه کنند. در جلسه انتخاب مقصد، من روی ایران دست گذاشتم و انتقادهای زیادی را هم تحمل کردم. این سفر به نوعی کشمکش شخصی و درون‌سازمانی هم بود. آنها می‌گفتند چنین سفری برای یک زن تنها سخت خواهد بود. مدام کلیشه‌های رسانه‌ای را جلوی چشمانم می‌آوردند. آنها معتقد بودند که برای یک زن تنها، خاورمیانه با تمام دلربایی و محصورکنندگی‌اش، جای خطرناکی است اما امروز باید بگویم این صحبت‌ها از ذهن‌هایی بیرون می‌آیند که ایران و دیگر کشورهای خاورمیانه را از نزدیک ندیده‌اند. مهم‌ترین مسئله، رعایت برخی کدهای اخلاقی است که در تمام دنیا و برای هر بخشی، سنت ویژه آن منطقه تلقی می‌شود. شما در ایران با رعایت لباس مناسب که همان حجاب گفته شده، برای کارهای روزانه هیچ مشکلی ندارید و زندگی روزانه و سفر به این‌سو و آن‌سو بسیار راحت انجام می‌شود.

من زنانی را دیدم که کاملا متفاوت از کلیشه‌های ترسیم‌شده رسانه‌ای بودند؛ آنها شغل، تحصیلات و بچه‌های خود را داشتند. زنان طبقه متوسط در ایران، آینده‌ای متفاوت برای این کشور رقم خواهند زد.

از تجربیات خاص خودتان در ایران بگویید؟ چه چیزهایی نظرتان را جلب کرد؟

سبک زندگی ایرانی‌ها، اولین چیزی است که جلب توجه می‌کند؛ تلفیقی از سنت و مدرنیته را همه جا می‌شود به چشم دید حتی در میان خانواده‌ها. برخی چیزها هست که درباره ایران می‌گویند و درست نیست. خیلی‌ها فکر می‌کنند ایرانی‌ها برقع می‌پوشند، درحالی‌که این‌طور نیست. برخی از زنان ایرانی اما از چادر استفاده می‌کنند؛ به‌ویژه زنان سنتی‌تر. شاید بدترین چیز درباره ایران، رانندگی در جاده‌ها باشد. من نزدیک به 50 کشور را در دور و اطراف جهان دیده‌ام. در ویتنام، موتورسواری کرده‌ام، در آلبانی، ماشین کرایه کرده و حتی در مکزیک هم تصادف کردم اما جرأت ندارم به رانندگی در ایران فکر کنم. عبور از خیابان از طرفی به طرف دیگر هم می‌تواند کاری دشوار باشد. گاهی‌اوقات در شهر و در تاکسی‌های زرد تهران تا سرحد مرگ وحشت می‌کردم اما انگار این قضیه برای ایرانی‌ها طبیعی و عادی است. رانندگی در جاده‌های ایران، دیوانه‌وار بوده و آنها از ترس من خنده‌شان می‌گرفت. مردم ایران فوق‌العاده‌ هستند، در آنجا هیچ خبری از دیوانه‌های افراطی که من را مدام از آنها می‌ترساندند، نبود. هیچ خطر تروریستی‌ای در ایران احساس نکردم. همه‌جا رفتاری دوستانه و محیط‌هایی امن دیدم و از همه شهرهای ایران، دوستانی صمیمی برای من باقی مانده است.

شهرهای ایران، مکان‌هایی خوب برای توریست‌ها حتی توریست‌های زن تنها هستند. همه در ایران رؤیاها و روحیه مرا تحسین می‌کردند و سعی داشتند بخشی از فرهنگ و زیبایی‌های شهرشان را به من نشان دهند و از من می‌خواستند که پیغام صلح و دوستی آنها را با جهان درمیان بگذارم. من مردمی فوق‌العاده را ملاقات کردم که سفر مرا لذتبخش‌تر کردند؛ مردمانی مهربان که هر لحظه آماده کمک‌کردن به من بودند.

چه چیزهایی دوست داشتید از ایران سوغات ببرید؟

همه روی فرش، قالیچه و صنایع‌دستی فوق‌العاده زیبای اصفهان دست می‌گذارند. آدم وقتی معماری اصفهان و شیراز را می‌بیند، دوست دارد تکه‌ای از این شهرها را با خود همیشه همراه داشته باشد؛ معماری‌هایی عجیب، ترکیبی از رنگ‌ها و اشکال هندسی ناب که در هیچ جای دیگری از دنیا نظیر آن را پیدا نمی‌کنید اما باید اعتراف کنم غیر ‌از اینها من آدم شکمویی هستم. باور دارم که بخشی از فرهنگ هر کشور، فرهنگ غذایی آن است. نمی‌توانید فرهنگ یک کشور را بدون چشیدن غذاهای آن و گوناگونی و تنوع غذایی‌اش به‌طور کامل درک کنید. ایرانی‌ها سبک و طعم غذایی خاص خود را دارند که از شمال تا جنوب این کشور هم متفاوت بوده، زندگی در سفره ایرانی مثل رؤیا دیدن در بهشت است.

در ایران، چندین پوند وزن اضافه کردم چون تقریبا هر غذایی‌ را امتحان کردم. انواع کباب‌ها، خورش‌ها و آش‌ها که در هر شهری با ادویه‌هایی مخصوص و متفاوت پخته می‌شد. دوست دارم همین الان یک قابلمه قرمه‌سبزی داشته باشم. موسیقی ایرانی هم رؤیای دیگری است، نواهایی که انگار از تاریخی کهن سخن می‌گویند.

برای رشد گردشگری ایران چه خواهید کرد؟

اینها متأسفانه مسائلی بوده که سیاست هم در آنها درگیر است. سفر به ایران، توصیه من به هر گردشگر اروپایی و آمریکایی است که به‌دنبال تجربه‌ای متفاوت هستند اما گسترش تورهای مخصوص نیاز به رایزنی‌هایی در سطوح بالاتر دارد. من به‌عنوان مدیر یک مؤسسه بین‌المللی گردشگری می‌توانم تأیید کنم که ایران، مقصدی زیبا و فوق‌العاده برای داشتن روزهایی لذتبخش است. ما کارهایی را در‌این‌زمینه آغاز کرده‌ایم اما متأسفانه هنوز گرفتن روادید و ویزا برای گردشگران، کار آسانی نیست. باید بگویم دیدن شهرهایی مانند اصفهان، شیراز و کاشان، خاطراتی است که تا آخر عمر، آنها را فراموش نمی‌کنم و مشتاق هستم که هرچه زودتر، فرصتی برای دیدار مجدد ایران داشته باشم.


منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه

لست سکند
لست سکند

سایت لست‌سکند از سال 1389 آغاز به کار کرد. از همان ابتدا، بخش مجله گردشگری راه‌اندازی شد تا بتواند با توجه به نیاز اهالی سفر، اطلاعات به‌روز و کاربردی را با مخاطبان به اشتراک بگذارد.