فیلیپین، رویایی که ندیده ایم

4.5
از 40 رای
تقویم ۱۴۰۳ لست‌سکند - جایگاه K - دسکتاپ
رویایی که در جزیره‌ای کوچک به حقیقت می‌پیوندد! +‌ تصاویر
آموزش سفرنامه‌ نویسی
08 اسفند 1397 09:00
39
17.2K

به نام خدا

مقدمه

با سلام خدمت شما دوستان لست سکندی عزیز. من مجید حبیبی از تهران و عاشق سفر هستم. من تاکنون به کشورهای عراق، عربستان، لبنان، ترکیه، امارات، سریلانکا، مالدیو، مالزی، اندونزی و فیلیپین سفر کرده ام. با اینکه سال هاست از سایت لست سکند و سفرنامه های زیبا و مفیدش استفاده می کنم اما تاحالا سفرنامه ننوشته ام و این اولین سفرنامه من است. اگه بخوام از خودم بگم، من تا سال 92 با تور سفرمیرفتم؛ اونم تنها به کشورهای اطراف مانند دبی و ترکیه و ... نه یکبار بلکه هرکدام ازین مقاصد رو چندین بار رفتم. بگذارید قبل از اینکه از سفرنامه فیلیپین براتون بگم دلیل جالبی که موجب شد جرقه سفر به دیگر نقاط جهان در سرم زده شد رو بهتون بگم. پنجم فروردین سال 92 بود که به همراه دوتا از دوستانم برای سپری کردن تعطیلات نوروزی در فرودگاه امام خمینی تهران حاضر شدیم تا برای بار چهارم به دبی بریم. برای ورود به محوطه کارت پرواز و اولین بازرسی بدنی و چمدان ها، صف نسبتا طولانی تشکیل شده بود. من و دوستانم سرمست ازینکه راه و چاه سفر کردن را آموخته ایم و اینبار هتل دبی رو خودممون و بدون استفاده از آژانس(با کردیت کارت) رزرو کرده بودیم مشغول گپ و گفت بودیم. جلوی ما یک پیرمرد خوشتیپ حدودا 75 ساله به همراه همسرشون ایستاده و گویا صحبت های مارو اتفاقی شنیده بودند. بعد از دقایقی پیرمرد خوشتیپ برگشت به من که جلوی دوستام در صف بودم پرسید: جوونا کجا میرید؟ منم با افتخار بادی به گلو انداختم و با غرور گفتم دبی انشاالله. پیرمرد خوشتیپ که گویی از قبل هم از صحبت های ما شنیده بود کجا میریم، سریع به من گفت شما جوونا حیف نیست جوونیتون رو همش یجا میگذرونید؟ چرا نمیرید دنیا رو ببینید. من یهو به خودم اومدم و برای اینکه چیزی پرسیده باشم گفتم مثلا کجا؟ گفت نمیدونم مثلا کلمبو! اینجا بود که خودمو جمع کردم. تصوری که از این مرد داشتم غلط بود و گویی با یه سفر باز حرفه ای طرفم. من که اون لحظه اصلا نمیدونستم کلمبو کجا هست غرورم رو زیر پا گذاشتم  و پرسیدم اصلا کجا هست؟ سریع گفت: سریلانکا! جایی که عین بهشت می­مونه الان بار دومه که دارم با همسرم میرم. صحبت های این مرد در صف جوری منو به فکر برد که در سفر دبی به دنبال تحقیق درباره سریلانکا  افتادم و بخشی از زمان سفر رو داشتم درباره سریلانکا مطالعه میکردم. این شد که نوروز سال بعدش به سریلانکا رفتم و صحبت های اون مرد از اون روز روند سفر رفتن­های من رو تغییر داد.

 

آغاز سفر:

اول بگم چرا فیلیپین:

یکی از مسائلی که خیلی من رو ناراحت میکنه عدم شناخت کافی ما ایرانی ها از مقاصد گوناگون گردشگریه. من منکر جاذبه های هرکشوری در این کره خاکی نیستم. اما اگه دقت کنیم، اگر درباره مقاصد سفر ما ایرانی ها سوال کنیم اغلب ما یا به کشور های همسایه و یا به آسیای جنوب شرقی مثل تایلند و مالزی سفر میکنیم. درست است که هرکدوم ازین کشورها جاذبه های خود را دارند، اما من با یه حساب کتاب و تحقیق متوجه شدم با همین هزینه ها می­توان به خیلی ازکشورهای دیگر نیز سفر کرد.

من هم مثل خیلی از هموطنانم از فیلیپین و جاذبه های بینظیرش بی اطلاع بودم. نوروز 96 بود که با یکی از دوستانم قصد سفر ترکیبی به دو کشور مالدیو و اندونزی(بالی) را کردیم. من بلیط های سفر به مالدیو(فلای دبی) مالدیو به بالی(ایر آسیا) و بازگشت به تهران(ایرآسیا) رو خریده بودم و برای دریافت ویزای اندونزی با آژانس های مختلف تماس گرفته و دنبال پیدا کردن بهترین قیمت بودم، تا اینکه با یکی از تماس ها یک آقایی خوش­برخوردی پشت خط آمد. ایشان که اطلاع نداشت من بلیط هایم را خریده و مقصدم را نهایی کرده ام، گفت چرا به فیلیپین یا ویتنام نمیرید؟ من هم از سر کنجکاوی پرسیدم مثلا فیلیپین چی داره بخوام برم؟ ایشان درباره جزایر فیلیپین که مثلا برترین جزایر دنیا در اونجاست و اسم جزایر رو برد و از واکینگ استریت آنجلس(شهری در شمال مانیل) گفت. پس از دادن قیمت ویزای اندونزی(65 دلار) مکالمه ما تمام شده و من باز کنجکاوانه در پی تحقیق فیلیپین ساعت­ها وقت گذاشتم. حقیقتا همانجا به این نتیجه رسیدم که ای کاش این سفر را به فیلیپین میرفتیم اما دیگر دیر شده بود و ما بلیط ها را خریداری کرده بودیم. ایر آسیا که اصلا کنسلی نداشت و فلای دبی هم با لحاظ کردن جریمه ای تنها به شما یه ووچر برای خرید دوباره از خود ایرلاین کنسلی پرداخت میکرد. پس چاره ­ای جز سفر به مالدیو و بالی نبود، اما سفر به فیلیپین را به سال بعد یعنی نوروز 97 موکول کردم.

 

اندکی درباره فیلیپین:

توضیحات کلی درباره فیلیپین و مردمانش در اینترنت زیاد هستش و من تنها مختصری در این باره میگم. دوست دارم اینجا جزایر فوق العاده اشو نام ببرم تا اگه کسی خواست بره بتونه براش برنامه ریزی داشته باشه. البته از نحوه گرفتن ویزای 50 دلاری نسبتا راحت اون که دیدم آژان­س های محترم تا 150 دلار هم برای اون قیمت میدن، نیز خواهم گفت.

کشور فیلیپین یا به نوعی مجمع الجزایر فیلیپین با جمعیت تقریبی 101 میلیون نفر، از 7107 جزیره تشکیل شده است. این کشور از شمال غربی با تایوان و چین ، از شمال شرقی با ژاپن، از جنوب با اندونزی و غرب آن دریای چین جنوبی است.

 

1.jpg

عکس شماره 1: کشور فیلیپین(عکس از اینترنت)

 

واحد پول این کشور پرو(peso) بوده که هر 1 دلار آمریکا حدودا معادل 52 پزوی فیلیپین می­باشد. فیلپین از قرن 16 تا 20 (حدودا 400 سال) مستعمره اسپانیا و در نیمه اول قرن بیستم مستعمره آمریکا بوده است و به همین دلیل برخلاف کشورهای شرق و جنوب شرق آسیا دین اغلب مردم این کشور مسیحی (کاتولیک81% و پروتستان9%) می باشد. همچنین جالب است بدانیم نام این کشور نیز برگرفته از نام پادشاه اسپانیا یعنی فیلیپ دوم گرفته شده است. نام اصلی فیلیپین las islas Filipinas  بوده یعنی «جزایر فیلیپ»

زبان مردم فیلیپین، فیلیپینی می­باشد که البته به دلیل اینکه این کشور سال­های زیادی مستعمره اسپانیا و آمریکا بوده است، انگلیسی و حتی اسپانیولی به خوبی در این کشور صحبت می­شود. همچنین رانندگی در این کشور از سمت راست( همانند ایران خودمان) میباشد.

از توضیحات کلی که بگذریم، وجود جزایر متعدد، جنگل های انبوه و بارش های زیاد این کشور را به یکی از زیباترین و برترین کشورهای مناسب گردشگری تبدیل کرده است. آب و هوای فیلیپین گرمسیری و در برخی ماه های سال با رطوبت و بارندگی زیاد است.

طبق گفته سایت معبتر audleytravel  فصل خشک و برترین زمان سفر به فیلیپین بین ماه های نوامبر تا آوریل (حدودا آبان تا اواخر فروردین) می­باشد؛ هرچند در ماه مارس و آوریل (اسفند و فروردین) دمای هوا بالا است اما به دلیل نبود بارندگی زمان مناسبی برای بازدید از این کشور منحصر به فرد است.

 

ویزا:

متاسفانه با کمی جستجو در اینترنت با رقم هایی برخورد میکنید که در برخی اوقات آدم را از سفر به فیلیپین منصرف می­کند. 150 دلار، 180 دلار و حتی خودم 200 دلار هم دیده ام! پس از تجربه موفق درباره ویزای اندونزی و دریافت ویزا با مبلغ 50 دلار و بدون مدارک اضافی که آژانس ها درخواست می­کردند، تجربه حکم می­کرد به صورت مستقیم به سفارتخانه فیلیپین مراجعه کنم. با یه سرچ ساده متوجه شدم آدرس سفارت فیلیپین این است:

تهران- خیابان ولیعصر(عج) -  بالاتر از پارک وی - خیابان خیام - پلاک 9

مطالبی درباره شرط مصاحبه و یا حتی اشتغال به کار، تمکن بانکی 10 میلیونی برای اخذ ویزای فیلیپین در اینترنت (که اغلب آژانس های مسافری منتشر می­کردند) خوانده بودم، اما با مراجعه به سفارت متوجه شدم مدارک خیلی راحت­تر از چیزهایی است که خوانده بودم.

مدارک به شرح زیر است:

1- پاسپورت با 6 ماه اعتبار

2- یک قطعه عکس 3*4 جدید

3- گواهی بانکی مانده حساب 3 میلیون تومنی (من واقعا شگفت زده شده بودم که خود سفارت مانده حساب 3 میلیونی می­خواهد پس چرا آژانس های محترم جلوی پای مسافر سنگ اندازی می­کنند؟!)

4- بلیط رفت و برگشت از ایران به فیلیپین یا یکی از کشورهایی که ویزا نمیخواهد(مثل رفت و برگشت مالزی به فیلیپین که بنده فقط بلیط رفت و برگشت کوالالامپور به مانیل رو بهشون دادم)

5- رزرو هتل (در باره این مورد در سفارت بهم گفتند برای 9 شب اقامت من ارائه رزرو هتل 3 شب اول کفایت می­کند). نکته اینکه رزرو هتل باید برای شهری باشد که پرواز شما در آن مینشیند. مثلا اگر از کوالالامپور به مانیل می روید، رزرو شب اولتان باید برای مانیل باشد. نکته دیگر آنکه رزرو سایت booking.com نیز مورد قبول سفارت است و به راحتی می­توانید حتی بدون کردیت کارت (گزینه رزرو بدون کارت اعتباری) هتل رزرو کرده و به سفارت ارائه کنید.

6- مورد آخر 50 دلار ناقابل  که البته من آن زمان به صورت اسکناس دادم ولی بعدا فهمیدم یکی از دوستانم با کارت شتاب هم در سفارت پرداخت کرده بود.

 

2.jpg

عکس شماره 2: مدارک ویزا

راههای رفتن به فیلیپین: هیچ ایرلاینی از کشورمون به صورت مستقیم به فیلیپین پرواز نداره و برای رسیدین به فیلیپین باید از پروازهای کانکشن دار در کشور ثالث استفاده کرد. تا همین اردیبهشت 97 ایرلاین ارزان ایرآسیا مسیر پروازی تهران به کوالالامپور رو پوشش میداد که خیلی عالی بود و میشد با هزینه کم به فیلیپین رفت اما این ایرلاین هم متاسفانه به آنچه دلایل اقتصادی گفته شد، دیگه به تهران پرواز نمیکنه و تنها راه رفتن به فیلیپین، استفاده از ایرلاین های ترکیش ایرلاین، قطر ایرویز، عمان ایر و امارات هستش که خب متاسفانه قیمت های بالایی دارند. البته روش دیگر این است که با ایرلاین ماهان به کوالالامپور برید و ازونجا با ایرلاین های ارزان سبو پاسیفیک یا ایرآسیا خودتون به مانیل یا سبو برسوندید.

 

برم سراغ معرفی جزایر معروف و توریستی فیلیپین

با توجه به زمان محدود ما ایرانی ها برای سفر که نهایتا در عید نوروز در بهترین حالت به 2 هفته می­رسه، شاید فرصت بازدید از تمامی جزیره های زیبا و توریستی این کشور فراهم نباشه اما من تعدادی از این جزیره ها به همراه دیدنی های اونها رو میگم تا هرکس بر اساس سلیقه و زمانش، اگه خواست بره برنامه ریزی دقیقی داشته باشه:

مانیل(manila) : مانیل یا مانیلا خب به عنوان پایتخت شاید جذابیت زیادی از لحاظ طبیعی برای خیلی ها نداشته باشه اما وجود مراکز خرید بسیار بسیار بزرگ(شاید در حد دبی) و اجناس ارزون و خوب و البته سرگرمی­های شبانه، ممکنه مسافرین رو برای اقامت یک یا چند شب در این شهر مجاب کنه! البته قبل از همه چیز بگم اگه قصد موندن در مانیل رو دارید باید خودتون را برای ترافیک های بسیار بسیار زیاد این شهر(حتی بدتر از تهران) آماده کنید.

3.jpg

عکس شماره 3: شهر مانیل از طبقه 11 در هتل

 سبو(cebu) : سبو دومین شهر بزرگ فیلیپین است. به عقیده من حتما باید در سفر به فیلیپین یکی از گزینه­ های انتخابی برای بازدید باشه. دیدن آبشارهای رویایی کاواسان، شنا با وال­ها در اسلوب(oslob-یکی از شهر های نزدیک سبو)، رفتن به جزایر اطراف سبو و بازدید از جزایر اطراف آن که دارای آب­های زلال و کریستالی هستند( مانند جزیره  malapascua) و همچنین وجود مراکز خرید فوق العاده بزرگ و مجهز مانند ayala mall cebu و  sm seaside city cebu و ... از دیگر جذابیت های این شهر(جزیره) بزرگ می ­باشد. این جزیره بسیار زیبا که شهر بزرگ سبو در آن واقع است، دارای یک فرودگاه بین المللی است که از کشورهای اندونزی ، مالزی و سنگاپور و حتی دبی(هواپیمایی امارات) پروازهایی روزانه به آن انجام می­شود. هرچند که روزانه از مانیل و دیگر جزایر کشتی­ های مسافری به این جزیره حرکت می­کنند، اما با توجه به و جود ایرلاین های ارزان قیمت و اقتصادی cebu pacific و airasia در این کشور، بهتر است با یک پرواز 30-40 دلاری و شاید کمتر خود را از مانیل یا دیگر جزایر به سبو برسانید.

 

4.jpg

عکس شماره 4: شهر سبو(عکس از اینترنت)

بوهول(bohol) : این جزیره که دهمین جزیره بزرگ کشور فیلیپین محسوب می شود، در نزدیکی و سمت شرقی جزیره سبو قرار دارد. میتوان با خرید یک بلیط کشتی (به قیمت حدودا 5 تا 6 دلار) با طی یک مسیر دریایی حدودا 1 ساعته خود را از سبو به این جزیره زیبا برسانید. بازدید از تپه­ های شکلاتی ( chocolate hills )، ساحل کریستالی فوق العاده آلونا (alona beach)، بازدید از جنگل بیلار (bilar forest )، بازدید از گونه کوچک و بسیار نادر میمون ها به نام tarsier، قایق سواری در رودخانه لوبوک (loboc river) که از بین جنگل های زیبای استوایی گذر می­کند و همچنین بازدید از ساحل زیبا و کریستالی جزیره پانگلائو (panglao island) (این جزیره چسبیده به جزیره بوهول و با جاده ای توسط پل به بوهول متصل است)، از دیدنی های منحصر به فرد این جزیره میباشد.

 

5.jpg

عکس شماره 5: بوهول

 

پالاوان (Palawan) : قبل از هرچیز بهتر است بدانیم درباره چه جزیره ای صحبت می­کنیم، جزیره ای که در اغلب وبسایت های گردشگری جهان جزو 10 جزیره برتر جهان قرار گرفته است(حتی در برخی برترین جزیره انتخاب شده است) و به نظر من اگه به فیلیپین برویم و پالاوان را نبینیم قطعا فیلیپین را ندیده ایم! از من بپرسید میتوانم به جای پالاوان اسم بهشت را جایگزین این جزیره زیبا کنم؛ چرا که وجود منطقه ای به نام النیدو(elnido) در این جزیره، به خودی خود دلیل قانع کننده ای است تا بسیاری از مردم جهان، سختی پرواز­های طولانی را به جان خریده و به فیلیپین سفر کنند. شهر اصلی جزیره طول و دراز پالاوان، پورتوپرنسسا (Puerto prinssesa)  نام دارد که فرودگاه اصلی پالاوان نیز در آن قرار دارد. در دسترس ترین مسیر برای رسیدن به پالاوان و البته النیدوی زیبا، این است که از مانیل یا سبو خود را با یک پرواز کوتاه و ارزان به فرودگاه پورتوپرنسسا رسانده و از آنجا با کرایه ون یا اتوبوس به سمت النیدو یا دیگر مکان های دیدنی این جزیره فوق العاده بروید.

اگر بخواهیم  از دیدنی های پالاوان بگوییم کمی سخت است چون سراسر این جزیره زیبا و فوق العاده است؛ بازید از منطقه النیدو (el nido) با تمام شگفتی هایش ، بازدید از منطقه سابانگ و رودخانه زیرزمینی آن (underground river ) که یکی از 7 عجایب طبیعی جهان برشمرده می­شود، بازدید از خود پورتوپرنسسا و خلیج هوندا (Honda bay) شاید از مهمتر ین جاذبه های دیدنی این جزیره فوق العاده باشند.

6.jpg

عکس شماره 6: پالاوان-النیدو

کورون (coron): کورون یکی دیگه از دیدنی های منحصر به فرد و فوق العاده میباشد. این منطقه که شباهت بسیار زیادی به النیدو دارد و از 2 مسیر قابل دسترس است. یکی رفتن به جزیره پالاوان و رسیدن به النیدو و سپس تهیه بلیط قایق (33 دلار) و طی یک مسیر تقریبا 4 ساعته به آن و روش دیگر پرواز از شهر مانیل یا سبو به فرودگاه جزیره busungua (حدودا 60-70 دلار) می باشد، که بعد از آن میتوانید با اتومبیل خود را به این منطقه برسانید.

7.jpg

عکس شماره 7: کورون(عکس از اینترنت)

نکته قابل توجه این است که حتی اگر در اینترنت سرچ کنید شاید متوجه کوچکترین تفاوتی در عکس های کرون یا النیدو نشوید؛ چراکه بسیار به یکدیگر شبیه هستند. پس من شخصا توصیه میکنم در برنامه ریزی سفر بین کرون یا النیدو یکی را انتخاب کنید. هرچند به نظر شخصی من النیدو توریستی تر و کمی برای من جذابتر است. البته نکته ای که شاید خیلی ها ندانند این است که اگر شما کورون را برای سفر انتخاب کنید، زمانی که به جزیره busuanga  رسیدید میتوانید به calauit island national park  رفته و از دیدن حیوانات آفریقایی مثل گوزن و آهو و زرافه و گورخر و ... لذت ببرید. گویا در سال 1976 با توافق نامه ای بین فیلیپین و کنیا گونه هایی از حیوانات به این جزیره انتقال پیدا کرده و اکنون پس از زاد و ولد تبدیل به یک پارک ملی شده است که دیدن آن خالی از لطف نیست.

بوراکای (boracay) : اگر در اینترنت سرچی کوتاه درباره برترین جزایر دیدنی آسیا و یا حتی جهان بکنیم در کنار پالاوان، احتمال زیاد نامی از بوراکای خواهید دید. بوراکای جزیره ای کوچک و فوق العاده توریستی با اقلیم جنگی و البته سواحل شنی سفید و آب زلال که چشم هر توریستی را خیره می­کند. وجود میزان توریست بسیار بالا در این جزیره موجب شده است تا دولت فیلیپین برای حفظ اکوسیستم آن منطقه، در برخی ماه­های سال ورود توریست به آن را ممنوع کرده و یا به قولی در جزیره راببندند!! در هر حال نمیتوان از تفریحات مختلف این جزیره مثل غواصی، اسنورکلینگ، سالن­های ماساژ، زیپ لاین­ ها ، بازدید از جزایر کناری بوراکای و البته سرگرمی های فوق العاده شبانه بوراکای به راحتی گذر کرد؛ به گونه ای که در کنار مانیل و آنجلس، بوراکای از برترین و بهترین مکان­ های فیلیپین برای سرگرمی­ های شبانه محسوب می­شود. برای رسیدن به این جزیره زیبا میتوانید با پرواز خود را  به 2 فرودگاه نزدیک این جزیره برسانید. اولین فرودگاه، فرودگاه کاتیکلان(caticlan) میباشد. این فرودگاه نزدیک ترین فرودگاه به جزیره بوراکای بوده و پس از طی یک مسافت 10 دقیقه ای با قایق میتوانید از آن خود را به جزیره برسانید. فرودگاه بعدی کالیبو (kalibo) نام دارد که یک فرودگاه بین المللی است و در برخی از ایام سال حتی می­توانید با airasia مستقیم از کوالالامپور خود را به آن برسانید. البته از کالیبو باید یک مسیر حدودا یک ساعته رو با اتوبوس یا ون به  caticlan رفته و سپس از آنجا با قایقی با طی مسافت 10 دقیقه ای به بوراکای بروید.

 

8.jpg

عکس شماره 8: طبیعت زیبای بوراکای(عکس از اینترنت)

 

مقدمات سفر:

دقیقا روز قرعه کشی جام جهانی 2018 (10 آذر ماه) بود که با دوستم درکافه ای مشغول تماشای قرعه کشی و صحبت درباره مقصد و زمان سفر بودیم. با توجه به مشکلاتی که برای من و دوستم در یکی دو ماه قبلش ایجاد شده بود و روی سفر نوروزمون تاثیرگذار بود، تصمیم بر این شد بلیط تهران به کوالالامپور هواپیمایی ایر آسیا برای تاریخ 26 به 5 آپریل (6 به 16 فروردین) تهیه کنیم. با توجه به اینکه از سایت trip.ir  قبلا خرید کرده بودیم، مشخصات پاسپورتامون در پنل کاربری سایت تریپ ذخیره بود و به راحتی با مبلغ 1730(425 دلار) هزارتومن این پرواز رو خریداری کردیم. از قبل بلیط هارو چک کرده بودم و مطمئن بودم این بهترین قیمت هستش و همینگونه هم شد؛ چون قیمت ها بعدا بسیار بالا رفت تا جایی که به 5 میلیون تومان هم رسیده بود. بعد گذشت یک ماه با سرچ های مختلف از سایت های ایرانی و البته خارجی مانند airasia ، cebupacific، skyscanner.net و البته kayak.com  پرواز کوالالامپور به مانیل رو هم به مبلغ 860 هزار(160دلار) تومن تهیه کرده و اینگونه شد که پرواز ما 26 مارچ ساعت 1 بامداد از تهران به کوالالامپور میپرید و حدود ساعت 12 ظهر به وقت محلی به کوالالامپور میرسیدیم. بهترین پرواز چه به لحاظ قیمت و چه زمان برای کوالالامپور هواپیمایی ایرآسیا به مانیل همون روز منتها ساعت 20:30 بود. این یعنی باید حدود 8 ساعت رو یا در فرودگاه می موندیم یا چون مالزی از ما ویزا نمیخواد داخل میشدیم و گشتی توی کوالالامپور میزدیم، که در نهایت به دلیل خستگی زیاد پرواز و البته پرواز پیش رو، تصمیم گرفتیم از هتل فرودگاهی فرودگاه ایرآسیا استفاده کنیم و تا پرواز بعدی منتظر بمونیم.

نوبت ویزا بود. برای ویزا تا بهمن ماه صبر کردیم. آدرس سفارت فیلیپین در تهران رو از اینترنت پیدا کردم که بالای چهار راه پارک وی بود و یک روز صبح قبل از رفتن به محل کار به اونجا سر زدم. درب سفارت بسته بود که زنگ زدم درب رو باز کردند و یک خانم خوش­برخورد ایرانی شرایط ویزا رو توضیح دادند. شرایط خیلی راحتتر از چیزی بود که آژانس ها اعلام میکردند. البته هزینه هم 50 دلار بود و ارتباطی با رقم های نجومی آژانس ها نداشت. تنها مورد سوال من رزرو هتل بود که خانم کارمند سفارت گفت تنها 3 روز اول سفر کافیه با این شرط که رزرو هتل در شهری باشه که پرواز ورودی ما اونجاست، که خب پروازما هم به مانیل بود و باید رزرو هتل رو توی این شهر میزدم.

خلاصه با این شرایط ویزا رو بعد 1 هفته به راحتی دریافت کردیم و منتظر فرارسیدن موعد سفر شدیم. در زمان باقیمانده تحقیقات زیادی کردم و با توجه به زمان کمی که داشتیم، تصمیم گرفتیم شب اول رو در مانیل سپس 2 شب در سبو بعد 4 شب پالاوان(1شب پورتوپرنسسا و 3شب النیدو)، یک شب آنجلس و در نهایت شب پایانی رو در مانیل سپری کنیم و بالاجبار قید بوراکای و بوهول و ... رو زدیم.

 

5 فروردین (25 مارچ)آغاز سفر:

بعد از انتظار فراوان روز 5 فروردین فرا رسید و ازونجایی که بلیط ما برای 6 فروردین(26 مارچ) ساعت 1 بامداد بود، ما میبایست حدود ساعت 10 شب 5 فروردین در فرودگاه حاضر باشیم که همین هم شد. فرودگاه تقریبا شلوغ بود اما از گیت اول به راحتی رد شدیم و به قسمت دریافت کارت پرواز رسیدیم و ازونجایی که ما غیر از یک کوله پشتی (نهایت تا 8 کیلو - هم برای خرید بلیط های ارزانتر و هم جابجایی راحتتر) چیز دیگه ای نداشتیم به سرعت کارت پرواز را گرفته و به سالن ترانزیت رفتیم.

6فروردین (26 مارچ) پیش به سوی مانیل

حدود ساعت 1:20 دقیقه شب بود که پرواز ما از تهران بلند شد و به سمت کوالالامپور حرکت کردیم. ازونجایی که بسیار خوابم میومد تقریبا کل مسیر رو خوابیدم و نزدیک کوالالامپور از خواب بیدار شدم. وقتی رسیدیم تقریبا ساعت 12 ظهر به وقت کوالالامپور بود و همونجور که گفتم ما میبایست تا ساعت 20:30 شب منتظر پرواز بعدی میموندیم. تصمیم داشتیم از هتل فرودگاهی Sama Sama Express klia2 (Airside Transit Hotel) که در ترمینال پرواز های ایر آسیا بود استفاده کنیم و دیگه وارد کشور کوالالامپور نشیم.

 

9.jpg

عکس شماره 9: نمایی از باند فرودگاه کوالالامپور از سالن ترانزیت

 

 از اونجایی که چندسالی هست همیشه هتل هارو لحظه آخری رزرو میکنم تصمیم گرفتیم با دوستم حضوری به سمت هتل بریم تا اگه قیمت حضوری از سایت booking.com  ارزونتر در میاد به صورت حضوری رزرو کنیم که متوجه شدیم اگه به صورت حضوری و مستقیم هتل رو رزرو کنیم قیمتش حدودا 2 برابر قیمت بوکینگ هست و من چون عضو genius سایت booking.com  هستم(به دلیل استفاده زیاد) حدودا 10 درصد هم برای این هتل تخفیف داشتم. با این حساب بعد از پرسیدن قیمت، کمی از هتل دور شدیم و من با اینترنت بسیار پرسرعت و رایگان فرودگاه کوالالامپور و با توجه به اینکه این هتل در پکیج های ساعتی ارائه میشه، یک اتاق استاندارد برای دو نفر به مبلغ 44 دلار (185 رینگیت مالزی) برای 6 ساعت رزرو کردم.

اتاق تقریبا کوچک اما بسیار تمیز که حمام و دستشویی قابل قبولی نیز داشت. هر چه سعی کردم خوابم نبرد و این مدت رو حمام کرده و دراز کشیدم و با موبایل در اینترنت درباره فیلیپین و برنامه پیش رو تحقیق می­کردم.

10.jpg

عکس شماره10: نمایی از اتاق (عکس از اینترنت)

 

خلاصه این مدت هم گذشت و موعد پرواز بعدی به سمت مانیل رسید و با یه پرواز خوب تقریبا 4 ساعته حدود ساعت 1 شب به وقت مانیل هواپیما به زمین نشست. وارد سالن فرودگاه شدیم که نسبت به فرودگاه بزرگ و مجهز و شیک ایرآسیا، اصلا قابل مقایسه نبود.

بعد از حدود نیم ساعت معطلی در صف با زدن مهر ورود به کشور فیلیپین رسما وارد فیلیپین شدیم و ازونجایی که قبلا آمار قیمت نرخ تبدیل دلار به پزو رو گرفته بودم ، با دیدن نرخ 52 پزو در ازای هر دلار، تو یکی از صرافی های فرودگاه اغلب دلارهامون رو به پزو تبدیل کردیم و سپس به سمت دکه سیمکارت globe رفتیم. دو نفری هر کدوم یک سیمکارت یک هفته ای با 4 گیگابایت اینترنت و اس ام اس نامحدود به مبلغ 350 پزو (7 دلار) خریدیم و با گرفتن تاکسی به مبلغ600 پزو(12 دلار) به سمت هتل Boutique Room in Condohotel که یک هتل دو ستاره بود حرکت کردیم.

11.jpg

عکس شماره11: سیمکارت

چون فقط یه جای خواب میخواستیم، خیلی برای گرفتن هتل وسواس به خرج نداده و فقط به تمیزی، قیمت و منطقه هتل دقت کرده بودم. نمیشه گفت که یک هتل بود، بلکه یک اتاق تمیز با تمام امکانات یک هتل در طبقه بیستم یک برج بود. ازونجایی که از تهران از طریق واتس اپ با مسئول رزرواسیون هتل در ارتباط بودم، زمانی که در فرودگاه مانیل سیمکارت globe رو وارد گوشی کردم و اینترنت دار شدم، پیغام رزروشن هتل رو دیدم که نوشته بود چون زمان رسیدن ما خیلی دیر هستش (حدودا 2 شب میرسیدیم هتل) درب اتاق رو باز گذاشته و با دادن آدرس اتاق که چه شماره و چه طبقه ای هست، عملا اتاق رو به ما تحویل داد. شب بود و بسیار خوابمون میومد. خیابان های مانیل هم اون موقع نسبتا خلوت بودند و از ترافیک وحشتناک مانیل که در اینترنت خونده بودم، خبری نبود. بعد از 15 دقیقه تاکسی به برجی که هتل(اتاق ما) دراون بود رسید و با نشان دادن برگه رزرو اتاق وارد برج و البته هتل شدیم. چون بسیار خسته بودیم و فردا ساعت 11 صبح به سمت جزیره سبو پرواز داشتیم، سریع مستقر شده و خوابیدیم.

 

7 فروردین(27 مارچ) حرکت به سمت سبو

 صبح ساعت 7 صبح با شنیدن صدای زنگ موبایل از خواب بیدار شدیم. گوشیمو که برداشتم چشمم به پیغام دوست هتلدارمون خورد که نوشته بود که کار داره و نمیتونه برای تسویه حساب بیاد و ازمون خواسته بود پول هتل رو داخل یک گلدان بگذاریم و بریم. با خودم تعجب کردم و از اینهمه اعتماد اون شگفت زده شدم. ماهم همینکارو کردیم و از هتل زدیم بیرون تا برای ترمینال 2 فرودگاه مانیل تاکسی بگیریم.

خلاصه از هتل که بیرون اومدیم شگفت زده شدیم. انگار اون خلوتی نیمه شب یه رویا بوده و ترافیک بسیار بسیار سنگینی در اطراف هتل وجود داشت. انقد ترافیک سنگین بود که تصمیم گرفتیم اندکی پیاده بریم شاید ازین ترافیک نجات پیدا کنیم که اشتباه فکر میکردیم. خیابان اصلی اون منطقه حدودا 100متر به 100 متر چهار راه و چراغ قرمز داشت. ماشین و مینی بوس و موتور و البته کلی آدم پیاده توی خیابون بودنددر برخی مناطق مانیل شبیه عراق(البته نه به اون میزان) کابل های برق بسیاری توی ذوق میزد و چهره شهر رو زشت کرده بود.

یادم نره بگم اغلب توی شهر های بزرگ فیلیپین حمل و نقل عمومی با یه اتوبوس های بامزه ای انجام میشه که بهش jeepney  میگن که خیلی برامون جالب بود.

 

12.jpg

عکس شماره 12: صبح اول مانیل

 

IMG_20180327_084110.jpg

عکس شماره13: خیابان های مانیل

 

13.jpg

عکس شماره 14: ترافیک مانیل و اتوبوس های jeepney

 دیگه داشتیم کم ­کم نگران میشدیم که مبادا با این ترافیک دیرمون بشه و پرواز رو از دست بدیم. چون نه دیشب شام و نه صبح صبحانه خورده بودیم، کم کم قند خونمون افتاه بود و بی اعصاب شده بودیم. من زیر لب غر میزدم تا اینکه تصمیم گرفتیم یه جا انقدر بایستیم تا تاکسی پیدا کنیم. متاسفانه اغلب تاکسی ­ها پر بودند. بالاخره بعد 45 دقیقه یه تاکسی پیدا شد و با مبلغ 500 پزو(10 دلار) که مبلغ بالایی بود (اما چاره ای هم نبود)، به سمت فرودگاه رفتیم.

وقتی به ترمینال 2 وارد شدیم تعجب کردم . ترمینال بسیار بسیار کوچک شاید اندازه یک چهارم مهرآباد خودمون هم نبود. پرواز ما ایر آسیا بود که از مانیل به سبو برای هر نفر به قیمت 40 دلار از تهران خریده بودم. جلوی کانتر تحویل بار ایر آسیا به قدری شلوغ بود که با توجه به کوچیکی فرودگاه صفش به نزدیکی های بیرون سالن نیز رسیده بود. ساعت تقریبا 9:30 شده بود و من مطمئن شدم اگه با کوله نبودیم و میخواستیم بار تحویل بدیم، قطعا به پرواز نمیرسیدیم. من چون از طریق سایت ایر آسیا معمولا check in online میکنم، کارت پرواز هامونو از اینترنت گرفته بودم. با این حساب بسیار خوشحال و شادمان ازینکه نیاز نیست توی صف بایستیم، مستقیم بعد از بازرسی بدن و  کوله هامون وارد محوطه اصلی پرواز شدیم.

سالن انتظار پرواز برای اون کشور با اونهمه جاذبه های توریستی شگفت آور و این میزان توریست بسیار کوچیک بود تا حدی که حدود نیم ساعت جای نشستن پیدا نمی­شد. از بس گرسنه بودیم سریع سراغ یه کافه موجود در سالن رفتیم و با مبلغ نفری 250پزو (حدودا 5 دلار) یک کاپوچینو و یک کیک خریدیم. مبلغ به نسبت هزینه­ ها در فیلیپین بالا بود اما خب اینجا فرودگاه و تا حدی قابل توجیه بود. بعد از خوردن صبحانه از زمانی که تا پرواز بعدی داشتیم استفاده کردم و هتل 3 ستاره Quest Hotel & Conference Center رو برای 2 شب یعنی 27 تا 29 مارچ ( 7 تا 9 فروردین) به مبلغ 92 دلار ( 4824 پزو) در سبو رزرو کردم.

خلاصه با نیم ساعت تاخیر پرواز ما از مانیل به سمت سبو حرکت کرد و ظهر به فرودگاه مکتان سبو به زمین نشست. قرار بود 2 شب در این جزیره رویایی بمونیم که قطعا بسیار بسیار کم بود اما چاره ای جز این نداشتیم. آمار تورهای اصلی این جزیره رو گرفته بودم که معمولا رفتن به شهر اسلوب (OSLOB) برای شنا با وال ها و بعد از اون، رفتن به آبشارهای رویایی کاواسان بود که آژانس ­ها تو اینترنت تقریبا نفری 110 دلار قیمت میدادند. جدای از مبلغ بالاش، با توجه به خستگی بسیار زیادی که داشتیم و چون توری که شامل این 2 پکیج میشه (به دلیل مسافت طولانی 3ساعته) از 4 صبح شروع میشه، تصمیم گرفتیم از رفتن به اسلوب و شنا کنار وال های محترم صرفنظر کرده و تنها به آبشارهای کاواسان بریم. از فرودگاه بیرون اومدیم وبا گفتن نام هتل از کانتر فرودگاه یه تاکسی به مبلغ 350پزو(7دلار) گرفتیم.

هتل رو بدون صبحانه گرفته بودم چون با توجه به تجربه ای که از سفر به شرق آسیا داشتم، چند روز اول سفر به دلیل اختلاف ساعت کشور ایران با اونجا و بروز مشکل جت لگ در بدن، ما همیشه صبحانه هارو خواب میمونیم و به همین دلیل نخواستم مثل سفرهای قبل الکی پول صبحانه داده باشیم. هتل سبو بسیار بسیار عالی بود تا حدی که هنوزم نفهمیدم علت  3 ستاره  بودن این هتل چی هستش؛ چون با توجه به لابی بسیار بزرگ اتاق های بزرگ و خلاصه تمام خدماتی که داره این هتل 5 ستاره یا حداقل 4 ستاره هستش و شدیدا اقامت توی اون رو توصیه میکنم.

14.jpg

عکس شماره 15: نمایی از لابی شیک هتل(عکس از اینترنت)

در مسیر هتل که بودیم ، دیدم راننده برگه های تبلیغاتی از تورهای سبو به جاهای ماشین نصب کرده که برخی از اونها نرخ کرایه به جاهای توریستی بود. دیدن نرخ رفت و برگشت به اسلوب و آبشارهای کاواسان، نظرمو جلب کرد. رفت و برگشت به کاواسان و دو جای دیگه رو 6000 پزو(120 دلار) میگفت یعنی نفری 60 دلار. چون ما تنها میخواستیم به کاواسان بریم باهاش کلی چونه زدم و بالاخره به 3500 پزو رضایت داد. شماره اشو گرفتیم تا برای هماهنگی باهاش تماس بگیریم.

15.jpg

عکس شماره 16: نرخ هایی که راننده تاکسی برای خدمات حمل و نقل نصب کرده بود

 

وارد هتل شدیم و همونطور که گفتم هتل عالی بود. لابی بزرگ و مدرن، اتاق های عالی و نو و مهمتر از هتل در منطقه شیک سبو قرار داشت. روبروی ما مرکز خرید آیالا (ayala) به همراه نمایندگی بزرگ پوشاک  h&m  و انواع رستوران های آمریکایی و بین المللی قرار داشت. از همه مهمتر کنار هتل یک مرکز ماساژ 24 ساعته بود!! که قیمت های بسیار خوبی هم داشت که شاید بشه گفت از بالی هم ارزونتر بود، به طوری که 1 ساعت اویل(OIL) ماساژ حدودا 400 پزو(8 دلار) میشد. مرکز ماساژ بسیار شیک و تمیزی بود و در تمام شبانه روز خدمات ارائه میداد.

 

16.jpg

عکس شماره 17: ساختمان های لوکس مقابل هتل در سبو

 

دیگه ساعت تقریبا از 2 ظهر گذشته بود و بسیار گرسنه شده بودیم. تصمیم گرفتیم بعد از تحویل اتاق به سمت مرکز خرید بزرگ ayala بریم و نهار رو در kfc  بخوریم. همینکارو کردیم و 2 ساندویچ مرغ سفارش دادیم که با نوشابه و سیب زمینی 220پزو (4.4 دلار) پرداخت کردیم. سپس چرخ کوچکی تو این پاساژ بزرگ زدیم و چون کلا در سفرها خرید نمیکنیم، تصمیم گرفتیم به هتل برگردیم و کمی استراحت کنیم و به راننده تاکسی برای تور فردا زنگ بزنیم. وارد اتاق شدیم و ازونجایی که سیمکارت های ما فقط اینترنت و اس ام اس داشت از طریق تلفن اتاق به راننده زنگ زدیم و چون به صورت راننده در اختیار بود، قرار گذاشتیم فردا ساعت 8 صبح دم در هتل منتظر ما باشه. بعد از هماهنگی های برنامه فردا، تصمیم گرفتیم خودمون رو برای صرف یک قلیان ناقابل به یک کافه برسونیم. موبایلمو برداشتم و در تریپ ادوایزر(tripadvisor) سرچ کردم اما در کمال شگفتی چیزی نیافتم. عجیب بود. تصمیم گرفتیم یکی دوساعتی بخوابیم بعد از رزروشن هتل راهنمایی بگیریم. بعد از اینکه بیدار شدیم تقریبا تاریک شده بود و به لابی هتل رفتیم. وقتی از رزروشن هتل درباره کافه و قلیان و ... پرسیدیم متوجه شدیم استعمال دخانیات در سبو ممنوع هستش. منکه داشت مخم سوت میکشید چون میدونستم در مانیل آزاده. بله اینگونه بود که متوجه شدم در فیلیپین در شهرهای مختلف قوانین مختلف اجرا میشه. مثلا در کل جزیره سبو ممنوع هست اما در پالاوان(النیدو) و مانیل آزاد هستش. برامون خیلی عجیب بود که کشوری که فرسنگ ها از استانداردهای کشورهای مدرن فاصله داره، در برخی شهرهاش ادای کشوری مثل سنگاپور رو در میاره اما به هر حال قانون اونجا بود و چاره ای نداشتیم.

بعد از این نا امیدی به سرعت رهسپار مرکز ماساژ شدیم و با پرداخت 400 پزو(8دلار) ناقابل خستگی راه رو به در کردیم تا فردا برای یک سفر با فعالیت بدنی بالا خودمون رو آماده باشیم. بعد ماساژ، پیاده گشتی به سمت خیابان مانگو زدیم که پر از رستوران و کافه بود و بعد حدود 1 ساعت به هتل برگشتیم.

در اتفاق دوباره به سراغ تریپ ادویایزر رفتم و دنبال یک رستوران خوب در نزدیکی هتل گشتم. در کمال شگفتی دیدم که بهترین رستوران نزدیک هتل ما همین رستوران هتل خودمون هست که نمره بالایی هم گرفته بود. تصمیم گرفتیم شام رو در همین رستوران بسیار بزرگ و شیک هتل بخوریم. شام سلف سرویس بود اما  میشد از منو هم سفارش داد. هر دونفرمون 2 تا پاستای آلفردوبا نوشابه سفارش دادیم که بسیار خوشمزه بود. در انتها متوجه شدیم که این شام خوشمزه نفری 475 پزو(9.5 دلار) برامون آب خورده که گرون ترین غذای ما در کل سفر بود!!

پس از خوردن شام به اتاقمون برگشتیم. ساعت حدود 10:30 شده بود و ما اصلا خوابمون نمیومد. از طرفی هم نمیخواستیم خودمون رو خسته کنیم تا برای فردا توان کافی داشته باشیم. بعد از 1 ساعت اینترنت گردی در اتاق، چشمانمون سنگین شده و بالاخره خوابیدیم.

 

8 فروردین(28 مارچ) پیش به سوی کاوسان

صبح ساعت 7:30 با صدای زنگ تلفن اتاق از خواب بیدار شدیم و متوجه شدیم راننده تاکسی نیم ساعت زودتر از قرارمون اومده و خلاصه اینگونه مارو بیدار کرد. بعد از فراهم کردن وسایل شنا که شامل مایو و دوربین ضد آب و حوله بود به لابی رفتیم و پس از سلام و احوال پرسی با راننده سحرخیزمون رهسپار آبشارهای کاواسان شدیم.

در بین مسیر به راننده گفتم اگه کافه ای دید نگه داره تا یه صبحانه بخوریم. بعد از دقایقی در کنار کافه استار باکس ایستاد و به عنوان صبحانه  کیک و یک کاپوچینو به مبلغ 150 پزو(3 دلار) خوردیم و دوباره راه افتادیم.

17.jpg

عکس شماره 18: صبحانه در مسیرراه کاواسان

 

تا منطقه بادیان (محل آبشار کاواسان) 120 کیلومتر بیشتر راه نبود اما بخاطر جاده ها و ترافیکش 3 ساعت و نیم طول کشید. بخشی از ترافیک نیز بخاطر مراسم آئینی مردم کاتولیک اونجا بود. به دلیل سالروز کشته شدن حضرت مسیح، داشتن برای داشتن مراسم آئینی آماده میشدند. در بین راه راننده از ما پرسید فقط میخواییم آبشار رو ببینیم یا میخواییم کانیوئرینگ (canyoneering) کنیم. این یه اصطلاحه تقریبا به معنی دره نوردیه یعنی در مسیر آبشار و رودخانه حرکت کنیم که خب ما قطعا برای تماشا نیومده بودیم!

18.jpg

عکس شماره 19: پیش به سوی کاواسان

 

خلاصه به نزدیکی آبشار که رسیدیم کنار یه برگزار کننده تور آبشار ایستاد و پیاده شدیم. برای یه تور 3-4 ساعته کامل همراه با راهنما با جلیقه نجات، کفش مخصوص و نهار نفری 1200 پزو(24 دلار) پرداختیم و پس از تعویض لباس در محل مخصوص و پوشیدن جلیقه ها و امضای قرارداد، به همراه راهنما با یه موتور به صورت سه ترکه راهی شدیم.

 

19.jpg

عکس شماره 20: سه ترکه سوار موتور به سمت منطقه ورود به رودخانه

 

 راهنما داشت مارو به سمت منطقه شروع میبرد که تو ارتفاع بالایی بود و از طریق یه جاده با طی مسیر 20 دقیقه ای به محل مورد نظر رسیدیم. راهنمای ما یه جوون لاغر اندام حدودا 25 ساله خوش ­برخورد و باحال بود. پس از پیاده شدن از موتور باید مالیات ورودی به آبشار داده می شد که همه با تور بود و راهنمای ما پرداخت می کرد. ازون به بعد دیگه نمیشد با موتور بریم و باید یه مسیر جنگلی فوق العاده رو پیاده می رفتیم. پس از طی مسیر 20 دقیقه که تقریبا سربالایی بود، به انتها رسیدیم و از پله هایی که در دل طبیعت بکر و لای درختان درست شده بود پایین میرفتیم. حدودا 15 دقیقه فقط داشتیم پایین میرفتیم.

 

20.jpg

عکس شماره 21: پیاده به سمت کاواسان پشت سر راهنما

 

21.jpg

عکس شماره 22: به کاواسان نزدیک می شوید!

 

 گویا تمومی نداشت با خودم گفتم یعنی ما انقد بالا اومدیم؟ کم کم داشتم کلافه می شدم که صداهای جیغ و داد مردم به گوش رسید و این معنی رو میداد که نزدیک شدیم. بله با کمی دیگه طی مسیر به یه بهشت رویایی رسیدیم. واقعا از عکسش هم زیبا تر بود ما در دل تنگه یک رود بودیم که قرار بود با اون هم مسیر بشیم . مناظر آنقدر دیدنی بود که به نظر من اگه تنها و تنها برای همین آبشارهای کاواسان اینهمه راه رو به فیلیپین بریم، من باز میگم ارزشش رو داره! همه چیز در بهترین حالتش بود. آب شیرین و دمای آب بسیار دلپذیر بود طوری که نه گرم و نه سرد بود. هوا تو اون منطقه عالی و دلپذیر بود. مناظر رودخانه و آبشار رویایی و فوق العاده در دل یک جنگل انبوه استوایی بود. جنگل بعضا انقدر انبوه بود که اغلب جاها از نور مستقیم خورشید خبری نیود. مسیری که طی میکردیم بعضا سخت اما در اغلب موارد آسون بود. برخی اوقات به دلیل صعب العبور بودن آبشار باید از تو دل جنگل و کنار رودخانه میرفتیم و برخی اوقات از داخل رودخانه. اما اصل ماجرا پریدن در قسمت هایی بود که آبشار تشکیل میشد. انگار خدا همه چیز رو برای تفریح انسان برنامه ریزی کرده بود. در بدو ورود آبشار ها 1 متری بودند و همینطور که به انتها می رسیدیم آبشار ها بزرگتر می شدند طوری که پرش انتهایی که خیلی ها جا میزدند از پریدنش 12 متر ارتفاع داشت.

22.jpg

عکس شماره23: چند نما از محیط رویایی آبشارهای کاواسان

 

23.jpg

عکس شماره24: چند نما از محیط رویایی آبشارهای کاواسان

 

24.jpg

عکس شماره25: چند نما از محیط رویایی آبشارهای کاواسان

 

مسیر ما حدودا 4 ساعت طول کشید و راهنما در بین مسیر برای نهار دستور توقف داد. نهار بد نبود. برنج بود با یک تکه مرغ و نفری یک ماهی سرخ شده که چون درست نپخته بود، ما تمام  ماهی رو دادیم به سگی که کنارمون بود. مسیر فوق العاده بود و الان که اینو مینویسم واقعا آرزو دارم یکبار دیگه برم. بهترین شهربازی های دنیا و پارک های آبی جهان(که بعضیاشونو رفتم) اصلا با اینجا قابل مقایسه نبود. مناظر بهشتی وصف ناپذیری داشت. اما حیف زمان رو نمیشه متوقف کرد و ما با طی مسیر و پریدن از آبشار های مختلف به آخرین محل پرش که همون آبشار 12 متری بود رسیدیم. حقیقتش خیلی ها دیگه اینو کم میاوردن و نمیپریدن و از بغل آبشار پایین میرفتن. منم چنین قصدی داشتم اما کنجکاو بودم که حداقل از نزدیک ببینم چه ارتفاعی داره. درپشت سر دوستم و خارجی ها توی نوبت رفتم و آروم آروم به محل پرش نزدیک شدم. نوبت پرش دوستم رسید. توی چشاش دیدم که ترسیده و یه سری از ناچاری به سمت بالا به من تکون داد و با یه فریاد بلند پرید. وای بعدی من بودم . یجورایی دیگه برای انصراف از پرش دیر شده بود و برام خیلی بد بود و سوژه خنده می شدم. دل رو زدم به دریا و پریدم. پاهامو صاف صاف کردم و دستمامم به سمت بالا دور سرم گرفتم. ارتفاع به قدری بود که اگه خطایی میکردم در اثر برخورد با آب قطعا آسیب جدی به بدنم میرسید. بالاخره پریدم و باورکردنی نبود، چون قشنگ مسیر طولانی پرش تا رسیدن به آب رو حس کردم. یکی از بهترین تجربه های عمرم بود و هیچوقت از یاد نمیبرم. به قسمت انتهایی آبشار رسیده بودیم. اینجا جایی بود که برخی که نمیخوان پول تور بدن و مسیر آبشار رو طی کنن، فقط به این قسمت میان و آبشار رو ببینن و تو آب جمع شده زیرش شنا میکنن یا با کرایه قایقی که از چوب بامبو ساخته شده به زیر آبشار میرن و اینگونه لذت میبرن. اما به نظرم کسی تا اینجا بیاد و این مسیر رو نره قطعا یکی از بهترین تجربه های عمرشو از دست داده.

 

25.jpg

عکس شماره 26: بخش انتهایی آبشار کاواسان

 

 خلاصه خیلی خسته بودیم. با پیاده روی یه مسیر حدودا 20 دقیقه ای از لا به لای جنگل به نقطه ابتدایی که قرارداد بستیم رسیدیم. در طول این مسیر از کنار خونه های ساکنین محلی اونجا رد شدیم که در فقر زندگی میکردند.

 

eGHcfyKJfZ06qOhXWmiYORHgcwQSuWhmUl42O1Lf.jpeg

عکس شماره 27: مسیر بازگشت از آبشار کاواسان

خلاصه پس از تعویض لباس­هامون راهنما با راننده تاکسیمون تماس گرفت و بعد 5 دقیقه خودشو به ما رسوند، تا به هتل برگردیم. ساعت حدودا پنج عصر شده بود و ما راه افتادیم. در راه بازگشت باز جاده به دلیل برگزاری آئین مذهبی کاتولیک ها ترافیک بود. توی مپ گوگل نگاه کردم. در منطقه ای ترافیک خیلی سنگین میشد ولی چاره ای نبود. حدس میزدم احتمالا تصادف سنگینی شده باشه اما نکته ای که برام خیلی جالب و تجربه ای عجیب بود این بود که ترافیک به خاطر یک دسته عزاداری بود که تقریبا بسیار به عزاداری ما در محرم شباهت داشت. طبل میزدند و در دو صف مثل ما راه میرفتند و چیزی میگفتند. در وسط هم مجسمه های بزرگ حضرت مریم و حضرت مسیح رو حمل میکردند که واقعا دیدن این صحنه ها تجربه ای فوق العاده بود که فقط در سفر به دست میاد.

27.jpg

عکس شماره28: مراسم آئینی مردم فیلیپین در جزیره سبو

 

28.jpg

عکس شماره29: مراسم آئینی مردم فیلیپین در جزیره سبو

 

پس از حدود 4 ساعت و نیم به هتل رسیدیم و از راننده خداحافظی کردیم. له له بودیم و خستگی مشهود بود. رفتیم هتل وسایل رو داخل اتاق گذاشتیم و فورا خودمون رو به مرکز ماساژ کناری هتل رسوندیم تا کمی خستگی این تفریح فوق العاده رو از تن به دور کنیم. بعد از اون هم به مرکز خرید آیالا (ayala) رفته و دوباره سری به  kfc  زدیم و شام خوردیم و بعدش به هتل برگشتیم. ساعت حدودا از 11 گذشته بود. وسایل رو جمع کردیم و خوابیدیم.

 

9 فروردین (29 مارچ) خداحافظ سبو. سلام پالاوان

 از شدت خستگی تا ساعت 10 صبح  خوابمون برد و وقتی که بیدار شدیم خدارو شکر کردم پرواز ما به جزیره پالاوان ساعت 2 ظهر بود و اگر صبح بود قطعا خواب می موندیم. فورا حاضر شدیم و به لابی اومده و اتاق رو تحویل دادیم. خواستیم بریم پاساژ آیالا برای خوردن صبحانه که متوجه شدیم امروز به دلیل همون مناسبت مذهبی که گفتم، فیلیپین تعطیل رسمیه و پاساژ هم بسته بود. یکم پیاده گشتیم تا بالاخره یه کافی شاپ استار باکس بیرون هتل پیدا کردیم و پرونده صبحانه را به یک چای و کیک به قیمت 130 پزو (2.6 دلار) بستیم و بعد اون با یک تاکسی به سمت فرودگاه مکتان سبو رفتیم.

قرار بود از سبو به پالاوان بریم و یک شب در شهر پورتوپرنسسا بمونیم و فردا از اونجا با یک ون خودمون رو به النیدو برسونیم. بعد از 3 شب اقامت در النیدو، توسط هواپیمای ایرسوییفت از خود النیدو یک راست به فرودگاه کلارک در شهر آنجلس(70 کیلومتری شمال مانیل) بریم و بعد از 1 شب اقامت در شهر آنجلس به مانیل برگردیم تا یک شب آخر در مانیل باشیم تا برای پرواز برگشت خیالمون راحت باشه. شاید با خودتون بگید اینارو برای چی گفتم. حقیقتش من و دوستم برای اینکه 3 شب در النیدو بمونیم یا 2 شب مردد بودیم و من چندبار با ایمیل از هواپیمایی ایر سوییفت (air-swift.com) سوال کرده بودم که اگه بخواییم پروازمون رو تغییر تاریخ بدیم چقد جریمه داره . ازونجایی که این هواپیمایی خیلی معروف نیست و راه های دسترسی بهش سخته، چون تو فرودگاه سبو دفتر داشت تصمیم گرفتیم یه سر بزنیم و از شرایطشون آگاه بشیم. دفترشون کوچیک بود و چندتا جوون فرانسوی هم دنبال بلیط بودن، از همین رو بیرون منتظر شدیم تا کارشون تموم بشه، وقتی تموم شد رفتیم داخل و با نشون دادن بلیط هامون درباره هزینه تغییر بلیط سوال کردیم. بعد از چند لحظه خانم مسئول چیزی به ما گفت که برق از کله هامون پرید. میگفت طبق درخواست شما پروازتون تغییر پیدا کرده و من اونجا واقعا داشتم قاطی میکردم. میگفت شما ایمیل دادید و درخواست تغییر پروازکردید و این عمل انجام شده و 1500 پزو(30دلار) هم باید هزینه تغییر بدید وگرنه نمیتونین سوارهواپیما بشید. مشکوک شدم و سریع موبایلمو در آورده و پروزا هارو نگاه کردم. دیدم بله. روزی که ما پرواز رو گرفته بودیم قیمتش تقریبا 2 برابر روزی هست که ایرلاین پرواز مارو به اون تغییر داده و اینجوری میخوان صندلی خالی کنن که با قیمت بالاتر به فروش برسونند. در همین حین که دوستم مشغول بحث با خانمه بود کمی صدا بالا رفته بود و مدیرشون از اتاق پشتی دفترشون اومده بود ببینه داستان چیه. در همین لحظه منکه از متن ایمیل­ هام مطمئن بودم، از تو گوشیم ایمیل های رد و بدل شده بین من و ایرسوییفت رو به مدیرشون نشون دادم. دقیقا در ایمیل هام نوشته بودم که یک سوال دارم و اونا جواب داده بودند و من صراحتا گفته بودم این ایمیل رو برای سوال فرستادم و هنوز قصد تغییر پرواز رو ندارم و اگه خواستم با ایمیل دیگری برای تغییر اطلاع خواهم داد. مدیرشون که دید 100 درصد حق با ماست و جای هیچ شک و شبهه ای نیست تلفنی به مسئول دیگه ای زد و بلیط های خودمون رو برگردوند و ما خوشحال ازینکه حقمون رو گرفته بودیم با سینه ای ستبر به سمت داخل فرودگاه رفتیم. این خاطره رو گفتم ازین بابت تا تجربه ای بشه برای هموطنانمون که در مکاتباتتون نوع نگارش و دیالوگ میتونه مهم باشه تا جایی که میشه اتفاق های ناخوشایندی رو رقم بزنه که البته برای ما ختم به خیر شد؛ چراکه بیشتر مایل بودیم 3 شب در ال نیدو بمونیم و نمیخواستیم هم برنامه امون تغییر کنه هم جریمه تغییر پرواز رو بدیم.

نکته ی دیگه درباره ایرلاین ایر سویفت این هست که تنها ایرلاینی هستش که در منطقه النیدو فعالیت میکنه و چند تا هواپیمای ATR 72 بسیار نو داره و در صورتی که نخواهید برای رفت و آمد بین النیدو تا فرودگاه پورتوپرنسسا مسیر زمینی 5-6 ساعته طی کنید، باید حتما ازین ایرلاین استفاده کنید. این ایرلاین از النیدو به شهر های مانیل، سبو، آنجلس، کورون، بوهول و برخی شهر های دیگه پرواز داره. اینم بگم خب قیمتش از بقیه ایرلاین های ارزون فیلیپین مثل airasia  و cebu pacific گرونتره و تنها راه خرید بلیطش یا از طریق وبسایت خودش هست(ما با کارت اعتباری مستر اینگونه خریدیم) و یا اینکه مستقیما به دفاتر فروش ایرسوییفت در فرودگاه مانیل یا سبو مراجعه کنید و بلیطش رو خریداری کنید. ما برای اینکه مدت سفرمون کم بود و زمان برامون خیلی اهمیت داشت مجبور شدیم بلیط النیدو به آنجلس(فرودگاه کلارک) رو با قیمت 4200 پزو (تقریبا 82 دلار) با استفاده از مسترکارت به صورت مستقیم و آنلاین خریداری کردیم، در صورتی که پرواز ایر آسیا از پورتوپرنسسا تا آنجلس رو با 40 دلار میشد خریداری کرد.

 

IMG_20180329_143744.jpg

عکس شماره30: فرودگاه سبو

خلاصه به فرودگاه رفتیم و حقیقتا ترمینال پروازهای داخلی شهر سبو از مانیل بهتر بود و ما که طبق معمول چک این آنلاین کرده بودیم یکراست بعد از بازرسی ها به سالن پرواز رفتیم. پرواز ما حدودا ساعت 14:45 بلند شد و پس از طی 1 ساعت در فرودگاه پورتو پرنسسای جزیره پالاوان به زمین نشست. فرودگاه بسیار کوچک بود و بدون تشریفاتی مثل اتوبوس و یا جت وی، پیاده به سمت سالن خروجی رفتیم.

 

carUOZuLICSKf2Owo2cuhhJxeWSXSFRnidCbp7qm.jpeg

عکس شماره 31: اینجا پالاوان است. پیاده به سمت ترمینال

 

یه نکته بگم. یکی از دیدنی های معروف جزیره پالاوان بازدید از رودخانه زیرزمینی (unerdground river) در منطقه سابانگ (sabang)هستش که اگه بخوایید برید از فرودگاه پروتوپرنسسا حدود 80 کیلومتر راه هستش که با توجه به جاده های اونجا تقریبا رفتن به اونجا 2 ساعت زمان خواهد برد. با توجه به اینکه وقتی ما میرسیدیم پالاوان از ظهر گذشته بود و تورهای اونجا معمولا صبح زود هستش، پس بالاجبار از بازدیدش منصرف شدیم و تصمیم گرفتیم امشب رو در خود شهر پورتوپرنسسا بمونیم و در یک هتل نسبتا خوب استراحت کنیم.

در بیرون فرودگاه توک توک ها(همون موتور سه چرخه هایی که در اغلب کشورهای جنوب شرق آسیا  مسافر کشی میکنند) دنبال مشتری بودند و من قبل از اینکه بخواییم جایی بریم و یا هتل بگیریم، آدرس مکدونالد رو پیدا کردم و با گرفتن یک توک توک به قیمت 100 پزو(2دلار) به سمت مکدونالد رفتیم. طبیعت پورتو پرنسسا به طور مشخص نوید یک جزیره رویایی رو میداد. شهربه طور محسوس از سبو و مانیل کمتر توسعه یافته، بکرتر و از چند خیابان تشکیل میشد که بخاطر تعطیلی و البته جمعیت کمتر، خلوت به نظر می رسید.

 

30.jpg

عکس شماره 32 : شهر پورتوپرنسسا

 

31.jpg

عکس شماره 33 : شهر پورتوپرنسسا

 

در مکدونالد نفری یک بیگ مک سفارش دادیم که با نوشابه و سیب زمینی 185 پزو(3.7 دلار) پرداخت کردیم. هنوز هتل رو نگرفته بودم. حین اینکه غذا رو میخوردم در سایت بوکینگ دات کام مشغول پیدا کردن هتل بودم. از یک طرف یک هتل نسبتا خوب مد نظرم بود که بتونیم تا فردا در اون استراحت کرده و لذت ببریم و از طرفی نمیخواستم خیلی هم هزینه بالایی بکنیم، تا اینکه بالاخره هتل 4 ستاره  Aziza Paradise Hotel رو با قیمت 49 دلار (2581 پزو) با صبحانه برای 2 نفر پیدا کرده و رزرو کردم. بعد اینکه رزرو انجام شد، غذای ماهم تقریبا تمام شده بود و از مکدونالد بیرون اومدیم که یک توک توک بگیریم. حدودا ساعت 5 بعد از ظهر بود. آدرس هتل رو نشون راننده دادم و گفت 200 پزو(4دلار)! ماکه میدونستیم برای یه توک توک اونم اونجا مبلغ بالایی رو درخواست میکنه بهش گفتیم نمیخواییم که آخر خودش به 100 پزو(2 دلار) راضی شد و راه افتادیم. دقیقا مسیری که از فرودگاه تا مکدونالد اومده بودیم رو داشتیم برمیگشیم و حتی از خیابان خروجی فرودگاه هم گذر کردیم و به سمت شمال در حرکت بودیم. مسیر بسیار سر سبز و زیبا بود. حدودا 2-3 کیلومتری که از شهر خارج شدیم راننده به سمت یک فرعی پیچید و با طی مسافتی به هتل رسیدیم.

 

32.jpg

عکس شماره 34 : مسیر رسیدن به هتل از داخل توک توک

 هتل 4 ستاره بود و بزرگ و تمیز به نظر میرسید. مانند اغلب هتل های بالی محل رزروشن در محیط باز بود به طوری که استخر از اونجا معلوم بود. با توجه به قیمتش درهمون نگاه اول برای 1 شب اقامت و استراحت مناسب به نظر میرسید.

 

33.jpg

عکس شماره 35: نمایی از هتل

بعد از نشون دادن رزرو هتل،  رزروشن بهمون گفت مدتی بشینیم تا کارای تحویل اتاق رو برامون انجام بده. بعد 2 دقییقه هم برامون یک نوشیدنی ولکام آوردن و با صدای رزروشن بلند شدیم و کلید الکترونیکی اتاقمون رو تحویل گرفتیم. از شانس بد وقتی به اتاق رسیدیم دیدم کلید الکترونیکی خرابه و درب باز نمیشه. آفتاب داشت میرفت و ما دوست داشتیم قبل از تاریک شدن از استخر استفاده کنیم. به سرعت خودمون رو به لابی رسونده و موضوع رو به رزروشن گفتیم. گفت منتظر باشید اتاقتونو عوض کنم که خودش 15 دقیقه ای طول کشید. دوباره برگشتیم و فورا وسایل رو گذاشتیم و لباس هامونو عوض کردیم و به استخر رفتیم. استخر تمیز و آب گرمی داشت. محیط استخر دلپذیر بود و کنارش یه کافه و یه رستوران بود و موزیک گوشنوازی هم به صورت زنده نواخته میشد. بعد کمی شنا و ریلکس کردن هوس نوشیدنی کردیم. هتل خوبی بود اما متاسفانه سرعت خدمات دهی توش پایین بود. دوستم به سمت کافه _ رستوران کنار استخر رفت و 2 تا آب هندوانه(هرکدام 200 پزو-4 دلار) از منو انتخاب کرد و سفارش داد. حدود 20 دقیقه انتظار کشیدیم اما هنوز خبری از سفارش ما نبود. آفتاب تقریبا رفته بود و ما کنار استخر منتظر بودیم. با عصبانیت به یکی از کارکنان اونجا موضوع رو گفتم که گفت موضوع رو پیگیری میکنه. خلاصه بعد 10 دقیقه سفارش ما درحالی که هوا تاریک تاریک بود و چراغ ها روشن شده بود به دستمون رسید و ما بعد از خوردن نوشیدنی هامون با کمی دلخوری به اتاقمون رفتیم.

بعد یه دوش و حدودا نیم ساعت استراحت، تصمیم گرفتیم در هتل نمونیم و دوباره گشتی توی شهر بزنیم. ازونجا که هتل کمی از مرکز شهر دور بود باز باید تاکسی یا توک توک میگرفتیم. قبلش من از تریپ ادوایزر آمار یک رستوران و یک مرکز ماساژ خیلی خوب که نمرات خیلی بالایی داشتند رو در آوردم. تصمیم گرفتیم اول به ماساژ بریم. اسم مرکز ماساژ nuat thai wellness spa بود. بیرون هتل رفتیم و چند توک توک ایستاده بودند. سمت یکی رفتیم و آدرس مرکز ماساژ رو نشون دادم. مبلغ عجیب 400 پزو(8دلار) رو درخواست کرد. بالاتر بودن قیمت نسبت به صبح کمی منطقی بود چون شب بود و تنها راه ما برای اینکه به مرکز شهر بریم همین بود، اما نه دیگه اینقدر اختلاف!! خلاصه به سراغ بعدی رفتیم و با 200 پزو(4دلار) توافق کردیم و راه افتادیم. راننده مسیر رو از مسیر های فرعی میرفت و هرچند من از  روی نقشه گوگل مسیر رو دنبال میکردم اما چون برخی جاها خیلی فرعی و تاریک بود کمی نگران شدم تا اینکه به شهر رسیدیم و بعد از طی مسافتی به محل مورد نظر رسیدیم. مرکز ماساژ در مجتمع شیک و لوکسی بود که از چند فروشگاه لباس و رستوران و باشگاه بیلیارد تشکیل می شد. داخل رفتیم و برای یک پکیج یک ساعته فول بادی با قیمت 400 پزو(8دلار) پرداخت کردیم. مرکز ماساژ تایلندی و واقعا مدرن و مجهز ساخته شده بود. انصافا خدماتشون هم عالی و ماساژورها حرفه ای بودند و تجربه فوق العاده ای بود.

 بعد از اتمام ماساژ از محل مورد نظر بیرون اومده و یه توک توک برای رستوران kalui restaurant  که خوشبختانه از مرکز ماساژ خیلی هم دور نبود، گرفتیم. رستوران بسیار شلوغ و محیط فوق العاده ای در فضای باغ مانند آن داشت که غذاهای آسیایی و دریایی در آن سرو میشد. اغلب توریست ها اروپایی و آمریکایی بودند. اما متاسفانه وقتی وارد شدیم یکی از کارکنان پیش ما اومد و از صحبت هاش متوجه شدیم که تمام میزها تا نیمه شب رزرو شده و ما باید از قبل رزرو میکردیم. بهمون گفت اگه بخواییم میتونه برای فردا شب برامون رزرو کنه که ما چون فردا در پورتوپرنسسا نبودیم، اینکارو نکردیم. بسیار سرخورده  از رستوران خارج شدیم و به راننده که هنوز اونجا بود گفتیم مارو به مرکز شهر ببره. شهر واقعا دیگه تعطیل شده بود و ماهم دیگه حوصله پیدا کردن رستوران جدید نداشتیم. ازین رو خودمون رو باز به مکدونالد سپرده، شام رو اینگونه خوردیم و بعدش رهسپار هتل شدیم. وقتی به هتل رسیدیم از رزروشن پرسیدیم برای رفتن به النیدو به کدوم ترمینال باید بریم که گفت اتفاقا خودشون ون دارن که همیشه این انتقال رو انجام میدن و خوشبختانه 2-3 نفرجا داره. حدود 750 پزو(15 دلار) قیمت میداد که به نظرم 50 یا 100 پزو بیشتر از قیمت توی ترمینال بود؛ اما چون دم هتل میومد دنبالمون، خیلی وسواس به خرج نداده و با پرداخت 1500 پزو(30دلار) 2 تا بلیط ازش خریدیم و قرار شد فردا ساعت 13 حرکت کنیم.

 

10 فروردین (30 مارچ) پیش به سوی النیدوی رویایی

صبح ساعت 9 از خواب بیدار شدیم و تنها نیم ساعت وقت داشتیم خودمون رو به صبحانه برسونیم. سریع آماده شدیم و به رستوران رفتیم. صبحانه هتل در حد یک هتل 4 ستاره تاپ نبود اما با توجه به قیمت نسبتا پایین برای یک هتل 4 ستاره، معقول بود. نان و پنیر و کره و چند نوع مربا و چای و شیر و قهوه به همراه نیمرو و تخم مرغ آب پز(که البته خوب سفت نشده بود)، صبحانه هتل رو تشکیل میداد، که البته برای من کافی بود.

بعد از صبحانه به اتاق رفتیم و تا ساعت 13 که قرار بود حرکت کنیم در اتاق بودیم. طبق قانون بوکینگ چون من کاربر جنیوس (Genius) بودم میتونستیم قانونا تا ساعت 14 اتاق رو نگه داریم اما برای اطمینان بیشتر ساعت 11:30 به لابی هتل رفتم تا با رزروشن هم هماهنگی کرده باشم، اما در کمال تعجب گفت که باید ساعت 12 اتاق رو تحویل بدیم. حدود 1 ساعت چیزی نبود که مارو اذیت کنه اما کمی به من بر خورده بود؛ برای همین دوباره رزرو هتل رو نشونش دادم و بعد از ده دقیقه هماهنگی قبول کرد تا ساعت 13 اتاق رو نگه داریم و اینجا هم از حقی که تونسته بودم بازپس ستانم، خیلی خوشحال بودم.

در اتاق نگاهی به هتل های النیدو انداختم. هرچند در تهران هم زیاد بررسی کرده بودم اما در نهایت هتل سه ستاره Coral Cliff Hotel رو در مرکز شهر النیدو به مبلغ 165 دلار (8700 پزو) برای 3 شب با صبحانه رزرو کردم.

ساعت 1 ظهر شد و ما با یک ون هیوندای راه افتادیم. گویا من و دوستم آخرین مسافرانش بودیم و قبلا این ون در هتل های دیگه مسافران دیگرشو سوار کرده بود که با اومدن ما تکمیل شده و خوشبختانه بلافاصله راه افتادیم. جاده بسیار زیبا و فوق العاده بود. شاید یکی از زیباترین جاده هایی که توی عمرم رفتم. دوطرف جاده پوشیده بود از جنگل انبوه و نخل های استوایی که در سربالایی و سراشیبی جاده مناظر فوق العاده ای رو شکل میدادند و آن جاده های مشهور زیبا در هاوایی را تداعی میکرد.

 

36.jpg

عکس شماره 36: مسیر به جاده رویایی پروتوپرنسسا به النیدو(عکس از اینترنت)

 

 مسیر حدود 4-5 ساعت زمان میبرد اما به دلیل اینهمه زیبایی 2 ساعت ابتدایی اون برای من مثل برق و باد گذشت تا اینکه راننده در محلی به نام roxas برای نهار، استراحت و استفاده از سرویس بهداشتی توقف کرد. قرار بود توقف نیم ساعته ای داشته باشیم. به رستوران رفتیم اما اغلب غذاهای محلی و عجیب و غریب داشت که بیشتر توریست های شرق آسیا میپسندیدند. تنها یه نوشابه خریدیم و با نگاه کردن به دریاچه ای که اونجا بود و استفاده از مناظر زیبا، نیم ساعت رو سپری کردیم و راه افتادیم.

 

Screenshot_20190102-104957.png

عکس شماره 37: دریاچه کنار رستوران

 

37.jpg

عکس شماره 38: غذایی که در رستوران سرو می شد

 

 بعد حدود 2 ساعت شاید یکم بیشتر کم کم به النیدو نزدیک شدیم. اقلیم عوض میشد و گاهی دریا و آن جزیره­ های تکه تکه داخلش، در سمت چپ ما مشخص بود. باورکردنی نبود. مناظری که در عکس ها دیده بودیم کم کم داشت رخ مینمود و نوید چند روز اقامت فوق العاده در این بهشت کره زمین رو بهمون میداد.

 

38.jpg

عکس شماره 39: به النیدو نزدیک میشویم

 

39.jpg

عکس شماره 40: اولین نما از دریای النیدو در داخل ون

 

ون در ترمینالی در ورودی النیدو مارو پیاده کرد. روی نقشه گوگل دیدم که تا هتل راهی نیست، اما کمی خسته شده بودیم به همین دلیل تصمیم گرفتیم انرژیمون رو برای روزهای آینده ذخیره کنیم. واقعا منطقه توریستی بود. میزان توریست و گوناگونی ملیت های اونها به وضوح مشخص بود. سریع یه توک توک به مبلغ 100 پزو(2دلار) گرفتیم و مارو به هتل که در وسط شهر النیدو بود، رسوند. البته در توضیح النیدو خیلی سخت هستش که بشه اون رو شهر خطاب کرد؛ ولی خب به دلیل حجم بسیار بالای توریست این منطقه و طبیعت وصف ناپذیرش، کم کم داره توسعه پیدا میکنه. النیدو یک خیابون باریک کنار ساحل داره که خیابون اصلی اون محسوب میشه و تا پاسی از شب زنده و شلوغ هستش. انواع کافه ها هتل ها و مراکز ماساژ در این خیابون قرار داره که به توریست ها خدمات میدن.

 

40.jpg

عکس شماره 41: خیابان اصلی النیدو

 

برای انتخاب محل اقامت در النیدو یا میتونین  مثل ما خود منطقه النیدو رو برای اقامتتون انتخاب کنید یا اینکه در ساحل نکپان (nacpan beach) که حدودا 20 کیلومتر از النیدو فاصله داره اقامت کنین. نکپان یکی از معروفترین ساحل های ال نیدو هست که چندتا کافه توش هست و توریست های زیادی معمولا از خود النیدو به اونجا میرن( از النیدو ترانسفر به نکپان 600 پزو(12دلار) برای رفت و برگشت هستش). در این ساحل 2 هاستل وجود داره که هاستل  mad monkey nacpan beach  بسیار معروف و پر شور و حال هستش. این هاستل هرشب یک برنامه تا نیمه شب داره و معمولا مسافرانش توریست های جوان اروپایی هستند. شهرت این هاستل تا جایی هست که خیلی از توریست های دیگه هم که در این هاستل اقامت نمیکنن، خودشون رو برای برنامه های این هاستل به اونجا میرسونند. 

هتل coral cliff هتل تمیزی بود. اتاق ما در طبقه سوم بود و هتل آسانسور نداشت که البته ما اینو میدونستیم. منطقه النیدو مشکل برق داره و برخی هتل های درجه پایین حتی برخی اوقات خاموشی هم دارند و برخی دیگه کولر گازی ندارند. پس اگه روزی خواستید به این منطقه برید، توی انتخاب هتل این نکته رو دقت کنید. هرچند النیدو کوچیکه و پیاده میشه کلشو دید اما هتل ما در وسط النیدو قرار داشت. آسانسور نداشت اما تمیز بود و اتاق تخت­ های راحتی داشت. اتاق ما برای یک هتل 3 ستاره نسبتا خوب بود. حمام تمیزی داشت که داخل آن شامپو حوله و صابون قرار داده شده بود. تنها تلویزیون اتاق خراب بود که به کار ما نمیومد و قطعا برای تماشای تلویزیون اینهمه راه به النیدو نیومده بودیم.

 

41.jpg

عکس شماره 42: داخل اتاق هتل

 

42.jpg

عکس شماره 43: نمایی از بیرون هتل و محیط اطرافش(عکس از اینترنت)

 

هوا تاریک شده بود. پس از کمی استراحت تصمیم گرفتیم گشتی توی شهر بزنیم و برای خرید تورها تصمیم بگیریم.

در النیدو 4 تور اصلی وجود داره که به پکیج های A,B,C,D  معروف هستند. توی هر کدوم ازین پکیج ها شمارو به جزیره ها و ساحل های منحصر بفردی میبرند. لازمه بگم پکیج A و C از همه مشهورتر هستند. توصیه میکنم اگه میخوایین از این پکیج ها استفاده کنید حداکثر 2 پکیج رو بخرید و بین این دو حداقل یک روز فاصله بندازید؛ چون هرکدوم ازین پکیج ها از صبح آغاز شده و بعضا تا غروب طول میکشه و بسیار خسته میشین. با توجه به اینکه روز اول رو از دست داده بودیم و روز آخر هم ظهر باید میرفتیم فرودگاه النیدو، عملا 2 شب و 2 روز دیگه بیشتر وقت نداشتیم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم تنها تور پکیج  A رو بگیریم و روز دیگه امون رو به ساحل نکپان بریم.

گشتی توی خیابون اصلی النیدو زدیم که واقعا زنده بود. مملو از توریست که اغلب جوون بودن که همین حس خیلی خوبی به آدم میداد. سرتا سر خیابان اصلی مملو از آژانس ها و دکه هایی بود که تورهای النیدو رو میفروختند و جالب تر اینکه بدون استثنا همه یه قیمت میدادند.

قیمت پکیج A 1200 پزو(24 دلار)، پکیج B  1300 پزو(26 دلار)، پکیج  C  1400 پزو(28 دلار) و پکیج  D  1200پزو(24 دلار) بود که همگی با نهار بودند.

 

43.jpg

عکس شماره 44: پکیج های تور در النیدو(عکس از اینترنت)

 

 ترانسفر به ساحل نکپان 600 پزو(12دلار) برای رفت و برگشت و 350 پزو(7دلار) برای مسیر یکطرفه و همچنین بلیط  قایق تندرو به جزایر کرون 1760 پزو (35 دلار) قیمت داشتند.

چون همه جا یک قیمت رو میدادند، تصمیم گرفتیم تور هامون رو از هتل بگیریم. به هتل برگشتیم و برای فردا بلیط رفت و آمد به ساحل نپان رو گرفتیم و برای روز بعدش تور A رو خریداری کردیم و ووچر اونها رو از رزروشن هتل گرفتیم.

به اتاقمون رفتیم و از فرصتی که داشتم یه سرچ درباره کافه های النیدو توی تریپ ادوایزر کردم که دیدم به به. انگار خودم اینجا رستوران زدم و خبر ندارم. بله چشمم خورد به کافه رستوران حبیبی (HABIBI) که انواع قلیان و نوشیدنی رو لب ساحل سرو میکرد. اینجا بود متوجه شدم که خداروشکر در پالاوان ازون قانون ممنوعیت در جزیره سبو خبری نیست. روی نقشه حدود 250 متر از هتل راه بود و پس از اینکه وارد خیابان اصلی شدیم تابلوی اونو دیدیم. باید از یک دالان بین 2 کافه رد میشدیم تا هم به ساحل و هم به ورودی رستوران میرسیدیم. دالان باریک و حدود 20 متر بود و هرچه به انتهاش نزدیک میشدیم صدای موج دریا بلند و بلندتر میشد. بعد از رد شدن از دالان به ساحل النیدو رسیدیم. شب بود  اما باز مارو شگفت زده کرد. ساحل زنده بود و تا چشم کار میکرد رستوران، کافه و توریست در اون قرار داشت. خلاصه همون کنار ساحل یک میز انتخاب کردیم و نشستیم و سفارش دادیم.

 

44.jpg

عکس شماره 45: اولین دیدار با ساحل النیدو در غروب آفتاب

 

بعد از اینکه کارمون توی رستوران تموم شد و در اون هوای فوق العاده و جو بینظیر النیدو و رستوران حبیبی روحی تازه کردیم، تصمیم گرفتیم غذا بخوریم چرا که بسیار گرسنه شده بودیم. اغلب رستوران ها مخصوص غذای دریایی عجیب و غریب بود  که خیلی باب پسند ما نبود. در النیدو خبری هم از KFC  ویا مکدونالد نیست. کمی در خیابان اصلی چرخ زدیم تا چشممون به یه صف بلند خورد. تاحالا ندیده بودم برای یک رستوران در خارج کشور صف بشه(هرچند در کشور عزیزمون چنین چیزی رو مشاهده کرده بودم).

جلو تر رفتیم دیدیم  رستوران ILLY  هستش که در النیدو شعبه داره و اونهمه مشتری براش صف ایستاده اند. این رستوران بیشتر به برگرها و پیتزاهاش معروف بود و نون پیتزاهاشم خودشون توی تنور میپختن. ماهم توی صف ایستادیم اما انقدر صف کند حرکت میکرد که تا 1ساعت دیگه هم نوبت ما نمیشد. از ایستادن توی صف انصراف دادیم و رفتیم تا برای شاممون رستوران دیگه ای پیدا کنم تا اینکه در کمال ناباوری چشممون به کلمه FALAFEL  افتاد. بله فلافل در النیدو اونهم توسط یه خانم فیلیپینی!

 

45.jpg

عکس شماره 46 : فلافلی در النیدو

 

تصمیم گرفتیم فلافل بخوریم اونهم با انتخاب سس تند. شیوه درست کردنشون جالب بود. یه نون مثل نون تافتون ما بود که فلافل و مخلفاتش رو توی اون میریختند. فلافل غذای ارزون و خوشمزه ایه هستش اما برای ما خیلی ارزون در نیومد. قیمت فلافل هاش 200 پزو (4 دلار) بود که به فلافل بودنش گرون بود. جای نشستن هم نداشت و باید یا فلافل رو به هتل میبردیم یا سرپا همونجا وسط خیابون میخوردیم. اما جو طوری بود که اگه اونجا میخوردیم خیلی ضایع نبود، چون انواع توریست های اروپایی همونجا فلافل رو میزدن بر بدن و ماهم همینکارو کردیم! و البته هیچ وقت فکر نمیکردم غربی ها چنین فلافل خورهای قهاری باشن!

 

46.jpg

عکس شماره 47: فلافل من در نهار روز آخر النیدو

 

بعد از شام به هتل برگشتیم. خسته بودیم. هم خوابمون گرفته بود و هم فردا ساعت 11 صبح قرار بود بریم ساحل نکپان، بخاطرهمین به خودمون فشار نیاوردیم و بلافاصله خوابیدیم.