یه خانه داشتیمان کُنج بلاغی خانه مان مِماندش عین سلاغی
یه کرسی داشتیمان سه پایهای داشت لحاف کرسیمان چل تا پینه داشت
یه پنجره داشتیم روشنا مِداد اگه کهنه مِبستی، نیم شفا مِداد
یههو دیدم صدای فشفش در آمد لنگه دَرمان از جاش یهو در آمد
یادت مِیاد قدیم چه وضعی داشتیم زیر لحاف کُرسیمان دیزی مِذاشتیم
شور شوق سفر بار دیگر من را به سیاحتی دیگر وا داشت و این بار به پایتخت خوشنویسی می رفتم. سحرگاه از طریق قطار خودم را به این شهر تاریخی و مردمانی هنرمند و مهربان رساندم. ساعت 7 صبح در حالی که غرق در غوغای جمعیت بودم خودم را مات مبهوت یافتم؛ حالا نوبت آن بود که از تک تک لحظات و زیبایی های اینجا لذت ببرم. هیاهوی جمعیت را خوب بخاطر دارم مسافران تور داخلی و دانشجویان و... با شتاب در حال گذر بودند و در عین حال و برخلاف همه آهسته و پیوسته به راهم از کنار مغازه های رنگارنگ ادامه می دادم. تعدد صبحانه خوری ها و حضور حداکثری جای سوزن انداختن هم باقی نمی ذاشت این تعجبم را برانگیخته بود.
دکان داران و بازاریان و اصناف کم کم با باز کردن مغازه ها و کسب و کارشان روشنایی و جلایی تازه و خوشرنگ و بو به خیابان ها و ظاهر شهر هدیه می دادند. بوی نان های تازه در فضا می پیچید و با روح و روان انسان بازی می کرد و بی هیچ وقفه ای چند نوع مختلف از نان قندی و روغنی تهیه کردم هنوزم آن حس و بوی خاطره انگیز را به خاطر دارم.
در قدم اول به آب انبار سردار بزرگ برخورد کردم. اکثریت موزه ها و جاهای دیدنی از ساعت 9 به بعد شروع به کار می کردند بنابراین فرصت انتظار نداشتم و تنها به بازدید از زوایای مختلف از بیرون اطراف بسنده کردم.
آبانبار سردار بزرگ، بزرگترین آبانبار تکگنبدی در ایران است که در شهر قزوین واقع شده است. این بنا در محله راه ری و در سال ۱۲۲۷ هجری قمری (۱۸۱۲ میلادی) ساخته شده و دارای یک مخزن بزرگ با گنجایش سه هزار متر مکعب است. آبانبار سردار بزرگ از نظر معماری و مهندسی آبرسانی دارای اهمیت ویژهای است. این بنا دارای سردری بلند با قوس جناغی و ۴۸ پله سنگی است که به عمق ۱۲.۵ متری زیر زمین میرسد. در گذشته، این آبانبار نقش مهمی در تأمین آب آشامیدنی مردم قزوین در دوران قبل از لولهکشی آب داشته است.
شهر قزوین روزگاری بیش از ۱۰۰ آبانبار داشت؛ اما در حال حاضر تعداد آبانبارهای سالم آن به کمتر از ۱۰ مورد رسیده است. دلیل اصلی این امر را میتوان گسترش سریع شهر قزوین و مهاجرپذیری بالای آن دانست که باعث ساختوسازهایی درون بافت قدیمی شهر شد تا مهاجران جدید بتوانند در آن مستقر شوند. یکی از این آبانبارها، آبانبار سردار بزرگ است که بهعنوان سازهای بزرگ و جالب در نظام آبرسانی شهری، در سال ۱۳۵۵ با شماره ۱۳۳۷ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. این آبانبار تاریخی توسط دو برادر به نامهای محمدحسن خان و محمدحسین خان از امرای فتحعلی شاه در بیآبترین محله شهر قزوین یعنی محله «راه ری» بنا شد.
در کتیبه سردر نیز این دو موسس و تعمیر آن در سال ۱۳۵۷ توسط شهرداری قزوین ذکر شده است. جالب اینکه در قزوین دو آبانبار به نامهای سردار بزرگ و سردار کوچک وجود دارد که برخلاف تصور گردشگران، آبانبار سردار بزرگ از لحاظ حجم کوچکتر از آبانبار سردار کوچک است و دلیل نامگذاری آنها فقط بهخاطر سازندههایشان بوده است. قبل از اینکه به سردر عالی قاپو برسم به دنبال کاروانسرای خورشید السلطنه بودم اما اصلا نتوانستم آنجا را پیدا کنم زیرا سرتاسر آن دیوار و رانندگان تاکسی وجود داشت و اطلاعات زیادی از آن نتوانستم به دست بیاورم پس گزارشی از خانم اسماعیل پور را در اینجا آوردم :

کاروانسرای خورشید السلطنه
"به خیابان سپه که میرسم از رهگذران نشانی کاروانسرا را میپرسم.
چند نفری با تعجب نگاهم میکنند و میگویند: کدام کاروانسرا؟! آدرس اشتباهی گرفتی، اینجا کاروانسرایی ندارد… با کمی بالا و پایین کردن کوچه و خیابانهای اصلی و فرعی، بافت فرسودهی گاراژی توجهم را به خودش جالب میکند. داخل که میشوم دورتا دور حیاط حجرههای تخریب شده و نیمه فرسوده میبینم. انگار کاروانسرای گمشده را بالاخره پیدا کردهام.
سمت شرقی بنا شکل و شمایل متفاوتتری نسبت به سایر قسمتها دارد و به نظر میرسد که سال ساخت آن چندان هم قدیمی نیست. چرا که خبری از غبارهای چرک و سیاه نشسته روی آجرهای بنا نیست. از طرفی به اصطلاح عامیانه، جوندارتر از سایر قسمتهاست و حتی یک آجر کوچک هم از ملحقاتش جدا نشده است. میتوان با اطمینان خاطر گفت که این بخش از کاروانسرا مرمت شده و از مصالح و کارگران در حال کار روی بدنهی آن مشخص است انگار این مرمت قرار است برای سایر قسمتها هم صورت گیرد.
میخواهم برای عکسبرداری از قسمت غربی حیاط، که در حال سپری کردن مراحل فرسودگی و تخریب است بروم که نگهبان جلویم را میگیرد: برای عکس گرفتن باید از مالک اینجا اجازه بگیری.
به سمت یکی از حجرههای مرمت شده حرکت میکنیم.
عصارزاده از فرزندان مالک این کاروانسراست.
داخل حجره که میروم با فضایی شبیه به حجرههای کاروانسرای سعدالسلطنه مواجه میشوم.
یک ورودی و دو اتاق درست رو به روی یکدیگر. برای قسمت ورودی هر اتاق دربی جداگانه ساخته نشده و به راحتی به هم راه پیدا میکنند.
فضایی نزدیک به ۴۰ متر در هر اتاق. در کل از این کاروانسرا ۱۱ حجره با فضایی مشابه به همین حجره، یعنی یک دالان و دو اتاق باقی مانده است.
همان آجر کاریها، همان دالانها که بیشتر در قسمت ورودی کافههای سعدالسلطنه وجود دارد و همان طاقبندیها در «کاروانسرای خورشید» هم دیده میشود.
سرگذشت کاروانسرای خورشید
عصارزاده برایم توضیح میدهد: این کاروانسرا ۱۰ سال زود از کاروانسرای سعدالسلطنه ساخته شده است. طبق روایات، محمدباقرخان سعدالسلطنه زمانی که به عنوان حاکم قزوین گماشته شد با کاروانسرایی از عهد سلجوقیان مواجه میشود. باقرخان در سال ۱۳۱۴ شروع به احیا و مرمت کاروانسرا میکند.
از عصارزاده میپرسم که محیط کاروانسرا به همین حیاط و چند حجره محدود بوده؟ که جواب میدهد: مساحت کاروانسرا فراتر از چیزی که امروزه باقی مانده بوده و حتی تا چندین خیابان پایینتر هم امتداد مییافته است. اما به مرور زمان دستخوش حوادث زمانه شده و امروزه تنها همین ۴۰۰۰ متر حیاط و چند حجره از آن باقی مانده است.
باقرخان پس از مرمت و ساخت قسمتهایی از این کاروانسرا که با نام خورشید شناخته میشود؛ دستور ساخت کاروانسرای سعدالسلطنه را میدهد.
نابودی نیمی از کاروانسرا در دوران پهلوی
در زمان رضاشاه، طرحی برای خیابانکشی از سردر عالیقاپو تا خیابان راهآهن ریخته میشود. در آن دوران کاروانسرای خورشید شکلی چهارایوانی داشته و شامل حجرهها، ایوانچهها و شترخانهایی بوده است. در طی اجرایی شدن طرح خیابانکشی، بخشهایی از این کاروانسرا و مهمانخانهای که در مجاورت مسجد جامع بوده تخریب میشود و حدود یک سوم از کاروانسرا تبدیل به خیابان میشود.
عصارزاده برایم تعریف میکند: بیش از سه چهارم بنای کاروانسراهای سعدالسلطنه در اختیار شخصی به نام حاج اسماعیل موذنی بوده است. حاج موذنی از معتمدین خاندان سعدالسلطنه بوده؛ اما اینکه به چه دلیلی و در چه دورانی این بناها به دست وی سپرده میشود در هالهای از ابهام قرار گرفته است. این کاروانسرا حدود ۷۰ سال پیش توسط پدر و عموی بنده از حاج موذنی خریداری میشود.
بعد از انقلاب تا سال ۱۳۷۵، این کاروانسرا که متعلق به پدر بنده بوده تبدیل به گاراژ و از سال ۱۳۷۶ اینجا تعطیل میشود. کاروانسرای خورشید، جزو اولین کاروانسراهایی در قزوین است که در این سطح مالک شخصی دارد.
ثبت ملی آثار تاریخی، انتهای کار نیست
عصارزاده میگوید: تا مدت طولانیای میراث فرهنگی پیگیر ثبت شدن این کاروانسرا به عنوان اثر ملی و تاریخی بود و موفق به ثبت رساندن آن هم شد. اما ثبت به تنهایی برای یک مجموعه و بنای تاریخی کافی نیست. طبیعتا همانطور که من به عنوان مالک وظایفی را در قبال این اثر تاریخی برعهده دارم؛ میراث فرهنگی هم باید عهدهدار وظایف خودش باشد. حالا این وظایف میتواند از طریق اعطای امتیازات خاص برای مرمت و بهرهبرداری از بنا باشد. در گذشته این کاروانسرا سردر خاص و بسیار زیبایی در قسمت غربی حیاط داشت که مزین به کاشی کاریهایی در نوع خود بینظیری بود. متاسفانه به دلیل عدم تخصیص اعتبارات برای کاروانسرا و بیتوجهی مسئولین کاملا نابود شد. برای نگهداری این سردر تلاش بسیاری کردم و حتی چندین بار از میراث فرهنگی درخواست کمک کردم اما به دلیل کمبود بودجه، هیچ اعتباری برای مرمت سردر اختصاص داده نشد.
تا سال پیش این سردر کماکان در برابر تخریبها مقاومت کرد اما نهایتا به دلیل فرسودگی بیش از اندازه تاب نیاورد و فروریخت. خورشید سعدالسلطنه به مجموعهی تفریحی گردشگری شهر قزوین تبدیل میشود.
عصارزاده ادامه میدهد: در حال حاضر اقدام به مرمت کاروانسرا کردم و قصد دارم مجموعهی بوتیک ـ هتل پنج ستارهای را در این اینجا به اجرا در بیاورم. هزینهی احیای کل این مجموعه نزدیک به ۱۸۰ میلیارد تومان برآورد شده که بنده با هزینهی شخصی باید آن را پیش ببرم.
حیاط شترخان
وارد حجرهی کناری میشوم. در این قسمت، خبری از دالان و اتاقهای کوچک در مجاورت یکدیگر نیست. به جای آن با فضایی بسیار بزرگتر و طاقبندیهای آجری هلالی تو در تو که ساخت آن برای افزایش استحکام و مقاومت بنا در زمانهای گذشته مرسوم بوده روبهرو میشوم. طاقچههایی با ارتفاع بلند و با طاقهای هلالی شکل در گوشه به گوشهی دیوار جایگذاری شده چینش این آجرهای ریز در ساخت تار و پود بدنهی بنا برایم شگفتانگیز و چشمنواز است.
حیاط شترخان در مجاورت این فضا قرار گرفته است. حیاطی به شکل نیمه سرپوشیده با چندین ستون آجری که طاقهای هلالیای روی آن سوار شدهاند. این طاقبندیها هرچه به سمت بالا و پوشش سقف نزدیکتر میشوند، شکل و شمایل تیزتری به خود میگیرند .
حلقههای فلزیای که برای بستن و نگهداری چهارپایان استفاده میشده همچنان در جای خود در گوشه و کنار حیاط به چشم میخورد. همین جزئیات ریز و کوچک باقی مانده از اعصار گذشته به جذابیت بیشتر این کاروانسرا میافزاید.
به سمت غربی حیاط حرکت میکنم. فنسهای فلزی دورتا دور این قسمت کشیده شده. به دلیل فرسودگی بالای حجرهها و احتمال فرو ریختگی، امکان تردد داخل حجرهها چندان برایم میسر نمیشود. قسمتهایی از آجرهای هر سردر به شکل کامل و گاهی نصفه و نیمه فروریخته است. تزئینات خاصی از آجرکاری و یا کاشی کاری در بنا دیده نمیشود. از قسمتهای ریخته شده نگاهی به چینش آجرها میاندازم. جای تعجب ندارد که این بنا چطور پس از گذشت سالیان دراز و بدون کوچکترین مرمتی، آن هم در شرایطی که خارج از نوع کاربری خود و در سختترین شرایط یعنی به عنوان گاراژ مورد استفاده قرار میگرفته، پابرجا مانده است. آجرها به شکلی مرتب و بدون ذرهای فضای خالی، برخلاف معماری امروزی که در آپارتمان نشینی رایج است؛ روی هم سوار شدهاند.
در قسمتهایی نوار باریکی از کاشیکاریهای فیروزه، آبی و زرد و در قسمتهای دیگر آجرهای ریز رنگی که البته رنگ نارنجی آن بیشتر مشهود است دیده میشود. از فضای بیرونی نگاهی به داخل حجرهها میاندازم. هر حجره، شومینه و طاقهای منحصر به فرد خودش را دارد. شنیدن آغاز مرمت این کاروانسرا در بین دهها خبر از نابودی اماکن تاریخی شهر قزوین، آن هم در بافت تاریخی خیابان سپه، برای من یکی از نوید بخشترین اخبار مربوط به آثار تاریخی در این مدت است.
عصارزاده مالک کاروانسرای خورشید سعدالسلطنه از تلاشهایش برای تخصیص امتیازات و اعتبارات بیشتر برای احیای بنا میگوید و امید دارد همانطور که بخش قابل توجهی از مصالح مورد نیاز برای مرمت کاروانسرا از سمت میراث فرهنگی فراهم شده است با توجه بیشتری از سمت این نهاد بتواند سرعت بیشتری به اجرای طرحش ببخشد.
هنگام خروج به کارگران که در حال التیامبخشی به کاروانسرا هستند؛ مصالحی که در گوشه و کنار گذاشته شده و به حجرههای مرمت شده نگاهی میاندازم. حس میکنم این اسم، خورشید سعدالسلطنه، به راستی برازندهی این مجموعهی تاریخی است. انگار که خورشید سعدالسلطنه پس از سالها بیمهری و دست و پنجه نرم کردن با سختیهای زمانه، بالاخره در حال طلوع باشد… "
یکی از اولین و جذابترین خیابان های ایران در شهر قزوین ساخته شده است و نام آن سپه است. این خیابان در روزهای حکومت سلسله صفویه بر ایران ساخته شد. آن زمان شهر قزوین برای مدتی پایتخت ایران بود؛ به همین دلیل امکانات و خدمات مختلفی در آن وجود داشت. ساخت اولین خیابان ایران هم یکی از امکانات قزوین در آن زمان بهحساب میآید. همچنین تندیس هایی از مشاهیر و انسان های مهم این سرزمین تعبیه شده بود.
سردر عالی قاپو که سردر عمارت عالی قاپو در گذشته بوده و امروزه عمارت آن ویران شده است. عمارت عالی قاپو شامل مجموعهای به نام سعادتآباد بود که در حال حاضر از کل مجموعه، تنها سردر عالی قاپو بر جای مانده است. این بنا سردر یکی از هفت در ورودی به ارگ سلطنتی صفویان محسوب میشد و در اصلی جنوبی مجموعه بود که به خیابان و میدان شاه باز میشد. این دروازه تنها ورودی از این مجموعه به شمار میرود که اکنون به یادگار مانده است. بنای عالی قاپو نخست در دوره شاه طهماسب ساخته شد و در زمان شاه عباس اول بهصورت کنونی تغییر شکل یافته است. در دوران ناصرالدین شاه نیز تعمیرات و الحاقاتی به این بنا صورت گرفت و در دوران پهلوی اول بهعلت اقامت پلیس در آنجا، ابتدا نظمیه و سپس شهربانی نام گرفت. در ترنج بالای سردر به خط عبدالعلی پزشکیان، معلم خط قزوینی، گچبری تازهای انجام گرفت و در زمان پهلوی دوم قسمت اضافی بالای سردر حذف شد.
سردر عالی قاپو که قبل از انقلاب، جایگاه شهربانی بود، پس از انقلاب در اختیار نیروی انتظامی قرار گرفت؛ این بنا اکنون در اختیار میراث فرهنگی قرار دارد و بهمنظور احیای دولتخانه صفوی، در حال مرمت است. این بنای تاریخی در تاریخ ۳۱ تیر ۱۳۱۳ به شماره ۲۱۳ در آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
زیبایی و تقارنی خاص باعث ایجاد آرامش و حس خوبی نزد من شد و این بنای زیبا دقایقی نگاه من را مجذوب اش ساخت و همانطور که آرام آرام به سمت بازار بزرگ و زیبای قزوین در حال حرکت بودم ساختمان ها و بناهای زیبا و تاریخی را مشاهده می کردم و شور شوقی بی اندازه درونم به وجود می آمد.
همچنان در حال گذر و تماشای زیبایی های بی پایان این شهر غنی بودم که از دور سر در مسجد النبی را مشاهده کردم و جالب است بدانید که یكی از بزرگترین و با شكوه ترین مساجد ایران است كه با 14000 متر مربع مساحت از نظر گستردگی صحن و شبستان ها، شیوه معماری و استواری بنا در قزوین و ایران منحصر به فرد به شمار می رود. براساس كتیبه ها و منابع معتبر، بنیان مسجد را باید به وسیله فتحعلی شاه قاجار بدانیم هر چند بعضی صفوی بودن اساس مسجد را مطرح كرده اند . سه در ورودی شمالی، غربی و شرقی با سردرهای رفیع و شكوهمند كه با كاشی های لاجوردی و خطوط ممتاز نستعلیق و ثلث آراسته اند به حیاط وسیعی باز می شوند كه به شكل مربع مستطیل و از شمال به جنوب گسترده است و حوض سنگی بزرگی در میانه آن، ایوان های بلند شمالی و جنوبی را با آسمان مینایی انعكاس می دهد.
چهار ایوان كه با دو گوشواره در هر طرف به رواق های هشتگانه مسجد می پیوندند و تزیینات كاشی و كتیبه های نفیس را بر پیشانی خود دارند، جلوه ای خاص به مسجد بخشیده اند. هر یك از رواق های شمالی و جنوبی دارای چهار طاقنماو رواق های شرقی و غربی دارای نه طاقنما هستند كه هر شبستان 28 طاق كوچك دارد كه وسعت هر كدام 16 متر مربع است و به فاصله شش متر از همدیگر، روی 18 ستون استوار شده اند. حجم هر یك از ستون ها 25/2 متر است. برفراز مقصوره جنوبی، گنبد بزرگ و زیبایی به قطر دهانه 15 متر قرار دارد. این گنبد به صورت دو پوسته پیوسته ساخته شده و ارتفاع تیزه داخلی آن تا كف بنا 83/20 و ارتفاع راس خارجی آن تا كف حدود 25/23 متر است. ضخامت بدنه گنبد در پاكار نیز حدود 70/1 متر، سطح خارجی آن با كاشی پوشیده شده و دارای طرح های هندسی و خطی است.
پیش از این در طرفین گنبد، مناره رفیعی قرارداشته كه مادام دیولافوا به آنها اشاره كرده است. سردر شمالی مسجد بسیار مجلل و رفیع است و سرتاسرآن با كاشی های مینایی و اسلوب بدیعی تزیین گردیده و دارای كتیبه ای از كاشی لاجوردی به خط نستعلیق ممتاز به تاریخ 1202 هـ . ق است و به ایوانی می پیوندد كه سطح زمین آن به شكل كثیر الاضلاع مخمس به مساحت 82 متر بنا شده و بربالای آن ماذنه بزرگی ساخته اند. این مسجد نیز همانند مسجد جامع دارای شبستانی زیرزمینی است كه اینك به عنوان كتابخانه نبویه از آن استفاده می شود.
بازاری ها کم کم گرد یکدیگر می آمدند و با خنده و لهجه زیبایشان به گفتگو می پرداختند و این نوید شلوغی و دیدن جریان زنده و تپنده قلب شهر قزوین یعنی بازار سنتی و قدیمی این شهر است. به طور کلی من اهل خرید و گردش زیاد نیستم اما این بازار قدیمی قزوین گویی فرق می کرد و باعث شد تا دیدگاهم را تغییر بدهم و در آن تجدید نظر کنم سپس تصمیم گرفتم تا برنامه را تغییر دهم و دیدن بازار را به ظهر به تعویق بیاندازم تا شاهد آن جریان و شور جمعیت حاضر در آن باشم بنابریان به سمت قسمت جذاب دیگر شهر رفتم.
به طور اتفاقی در حال عبور از خیابان بودم که با مدرسه تاریخی التفاتیه مواجه شدم گرچه که قابل بازدید نبود و بسته بود اما باید بدانید که این مدرسه یكی از كهن ترین مدارس موجود قزوین است در دوره ایلخانی توسط خواجه التفات بنا شده و دارای طرحی دو ایوانی و یك طبقه است . سر در ورودی مدرسه كه با احداث خیابان تخریب شده در جانب جنوبی قرار دارد و كتیبه بسیار نفیس آن هم اینك در بخش دوره اسلامی موزه ایران باستان نگهداری می شود . حیاط مدرسه به صورت مستطیل است كه در چهار كنج آن ایوانچه ساخته و به شكل هشت ضلعی نگینی در آورده اند و 26 حجره و یك مدرس در دور تا دور آن قرار گرفته كه همه حجره ها با ایوانچه ای به حیاط راه می یابند. پوشش همه حجره ها از نوع طاق آهنگ با قوس تیزه دار است . از ویژگی های مدرسه التفاتیه آب انباری در وسط حیاط است كه گنجایش 90000 لیتر آب را دارا است .
با آرامش و لبخندخاصی به میدان آزادی (سبزه میدان) رسیدم نسخه اولیه از کاخ چهلستون در اصفهان را در اینجا دیدم و با دقتی بیشتر و تحلیل همه جانبه به نظر می رسد نسخه های اولیه و طرح اکثریت بناهای تاریخی و طرح های مختلف شهر نصف جهان از پایتخت اسبق صفویان نشات و سرچشمه گرفته است. درواقع عمارت چهلستون یا کلاه فرنگی یکی از آثار مهم دوره صفوی و تنها کوشک باقیمانده از مجموعه کاخهای سلطنتی شاه تهماسب در اواسط قرن دهم هجری قمری است.
این بنا که حدود ۵۰۰ متر مربع وسعت دارد، بر اساس معماری ایرانی در دو طبقه ساخته شده است و شامل نقاشیهای دیواری میشود که نمونهای کمنظیر از هنر مکتب قزوین هستند. این کاخ باشکوه که در سال ۱۳۳۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید، در سال ۱۳۸۳ به موزه خوشنویسی قزوین تبدیل شد ؛ با نگاه ریزبینانه ای متوجه می شویم که در واقع از سر در عالی قاپو تا کاخ چهلستون همه در گذشته در یک مجموعه بودند اما در زمان حال به بخش های مختلف برای بازدید تبدیل شده اند البته که رسیدگی های مختلفی را نیز لازم دارند.



در سمت غربی باغ فرهنگی چهلستون، بقعه ای است كه در جوار مدرسه و مسجدی از دوره صفوی قرار دارد و عالمان دینی و مردم، آنجا را آرامگاه چهارتن از پیامبران بنی اسرائیل به نام های : سهولی، سلام، القیا و سلوم می دانند و به “ چهار انبیاء ” می خوانند. گفته می شود آنان پیامبرانی هستند كه مژده میلاد مسیح را از اورشلیم به سوی شرق آورده اند . از اسناد مـوقــوفات صفویه برمی آید كه این مكان در پایان قرن یازدهم هجری زیارتگاهی مورد احترام بوده و باغ هــایی را بر آن وقـف كـرده اند.
بنای فعلی پیغمبریه از آثار میرزا مسعود شیخ الاسلام است. در جلوی بقعه یك مهتابی قراردارد كه بر روی چهارستون و جرز قرار گرفته، پشت آن رواقی است كه به حرم می پیوندد. حرم در چهار جهت دارای چهار شاه نشین است و طرح آن در داخل به صورت بیست ضلعی است. در چهار جانب حرم چهار قوس بلند برپا گردیده كه به كمك فیلپوش ها، طاق حرم را نگاه داشته اند. از جایی كه قوس ها آغاز شده، دور تا دور حرم كتیبه ای گچ بری شده از سوره جمعه با رنگ طلایی روی زمینه لاجوردی به خط نسخ توسط مرحوم شیخ علی سكاكی نوشته شده كه از جمله آثار هنری بقعه به شمار می رود. علاوه بر چهار پیامبر نامبرده، مقبره امامزاده صالح بن حسن مجتبی (ع) را نیز در همین مكان می دانند.
به سرعت به موزه شهر قزوین رفتم که در نزدیکی کاخ چهلستون واقع شده بود. همیشه از بازدید موزه های اصلی هر شهر را دنبال می کردم و به آن ها علاقه مند بودم زیرا موزه هر شهری منعکس کننده قدمت و اطلاعات مهمی از شهر و مردمان جایگاه و.... بوده است.
طبقه زیرین از دوره پیش از اسلام شروع میشود به بازدید که بنظرم بخش جذاب هم همین طبقه بود که سکه های و آثاری قبل از اسلام را می توان در آن مشاهده کرد و در طبقه بالا تر گنجینه ای و آثاری پس از اسلام را می توان مشاهده کرد که بخش بیشتر آن را دوره قاجار شامل میشود. یک اسکلت 3000 ساله یک زن نیز وجود داشت.
بازدید از این موزه را حتما پیشنهاد می کنم ، وقت زیادی را برای بازدید نیاز ندارد.
با توجه و دقت در آثار این موزه متوجه ارتباط جشن پاتختی و شهر قزوین شدم. در قزوین قدیم، روز بعد از عروسی که به «پاتختی» معروف بود، از داخل صندوقی متعلق به عروس، شیرینی، نانروغنی (قاق) و مربا بیرون میآوردند و در داخل سینیها میچیدند و سینیها را داخل ایوان میگذاشتند، سپس عروس برای پدر و مادر شوهر جانماز پهن میکرد و همه حاضران نماز میخواندند. سپس عروس به مهمانان با گل آبپاش، گلاب تعارف میکرد و از هر یک رونما میگرفت و پسازآن مهمانان به خوردن شیرینی و قاق و مربا میپرداختند. این جشن در خانه داماد برپا میشد که فقط خانمهای فامیل حضور داشتند و به رقص و شادی آن روز را میگذراندند و عروس و داماد هم در بین حاضران مینشستند که ساقدوشان نیز خنچهای هدیه برای داماد میآوردند. چه خوب است که رسوم قدیمی حفظ و نگهداری شوند.

با توجه به تغییر برنامه ای که داشتم به سمت یکی از کلیساهای ارتدوکس یعنی کلیسای کانتور رفتم. کلیسای کانتور در گوشهای از شهر قزوین قرار گرفته و هم به دلیل معماری بینظیرش در ایران و تاریخچه خاصش توانسته یکی از معروف ترین کلیساهای ایران باشد. این کلیسای تاریخی قزوین، یکی از معدود کلیساهای ارتودکس در ایران است که یادگاری از زمان جنگ جهانی اول است که از قضا ویژگیهای خاص و منحصربهفردی میان کلیساهای ایران دارد .
در زمان قاجار تردد و حضور روسها در ایران بسیار زیاد بود و این امر خواه یا ناخواه تاثیرات بسیار زیادی روی معماری و عوامل دیگری در کشورمان داشت. برای مثال عمارت شهرداری قزوین نیز یکی از بناهایی است که روسها در ایران ساختهاند. جالب است بدانید که این مقوله بیشتر در شهر قزوین به چشم میخورد. چرا که ما شاهد بنای قدیمی و فاخری نظیر کلیسای کانتور در این شهر هستیم که آن هم توسط روسها بنا شده است و معماری آن بسیار عالی و بیبدیل است.
به طور مثال کلیسای کانتور تنها کلیسای ایران است که به رنگ سرخ است، آجرها و نمای بیرونی آن سرخ رنگاند و همین باعث شده ظاهر آن از تصورات ما راجع به نمای یک کلیسای سبک غربی متفاوت باشد. در واقع اگر بخواهیم در مورد تاریخچه این کلیسا توضیح بدهیم باید به جریان راهسازی در ایران اشاره کنیم که تاثیر بسزایی روی بناهایی داشت که توسط روسها ساخته شدهاند. راهسازی در ایران بیشتر بعد از سفرهای ناصرالدینشاه قاجار به خارج از کشور به اوج خود رسید و از آن هنگام به بعد پای روسها به مملکتمان بیشتر باز شد و آنها شروع به راهسازی در کشورمان کردند. چنانچه که میتوان به احداث جاده تهران-قزوین اشاره کرده که به راه شوسه معروف بود.
در آن زمان فرماندار قزوین یعنی آقا باقر اصفهانی روی این پروژه نظارت داشت و دستور ساخت و اجرای این راه را صادر کرده بود. اما از آنجایی که این پروژه روند دراز مدتی (با توجه به امکانات آن زمان داشت)، روسها به ناچار مجبور به سپری کردن زمان زیادی در ایران بودند.سپری کردن زمان زیاد در ایران توسط روسها موجب شد تا آنها به فکر ساخت بناهایی برای آسایش و رفاه خودشان باشند که در بالا به عمارت شهرداری قزوین اشاره کردیم که قبل از واگذار شدن به شهرداری قزوین محلی برای اقامت و استراحت روسها بود. کلیسای کانتور نیز یکی از این موارد است که توسط روسها برای عبادت و انجام مراسم مذهبی ساخته شد. گفته میشود این کلیسا به دستور شرکت بیمه و راهسازی روسی که مدیر آن شخصی به نام آناتولی نکالایویچ بستلم بود ساخته شد که صرفا برای انجام عبادت کارکنانش در نظر گرفته شده بود.
در محوطه این کلیسا دو مقبره بسیار قدیمی وجود دارد که مربوط به یک خلبان و مهندس روسی است که گفته میشود خلبانی که در آنجا دفن شده در نزدیکی قزوین سقوط کرده و آن مهندس نیز داخل کشورمان فوت کرده و هر دویشان در آنجا دفن شدهاند. فضای داخل کلیسا نیز بسیار چشمنواز بوده و میتوان از محراب و ناقوس آن دیدن کرد که در یک برج بسیار بلند بنا شده است.
یکی از نکات مهم و جالب توجه برای من پس از بازدید از کلیسا به وجود آمد چرایی مورب بودن صلیب در کلیسا های ارتدوکس بود؟
صلیب مورب در ارتدکس، نمادی از اعتقادات خاص این مذهب است. در این نوع صلیب، یک خط مورب به صورت اریب از بالای صلیب به پایین آن کشیده شده است. این خط مورب دو معنی اصلی دارد:1. رنج بیشتر عیسی مسیح:ارتدکسها معتقدند که علاوه بر بسته شدن دستهای عیسی (ع) به صلیب، پاهای او نیز به صورت مورب به صلیب میخکوب شده بود تا رنج بیشتری را تحمل کند. 2. نمادین بودن خط مورب:برخی دیگر از ارتدکسها معتقدند که این خط مورب نمادی از خط سیر تکامل انسان است و نشاندهنده ارتباط میان بهشت و جهنم است. به طور کلی، صلیب مورب در ارتدکس، یادآور رنج و عذاب عیسی مسیح و همچنین نمادی از مسیر زندگی و رستگاری انسان است.
تفاوت های صلیب ارتدوکس با صلیب های رایج چیست؟
صلیب ارتدوکس (Russian Orthodox cross) با صلیب لاتین که در کلیسای کاتولیک رایج است، تفاوت دارد. تفاوت اصلی در وجود یک خط مورب در پایین صلیب ارتدوکس است که به آن "صلیب سه میله ای" یا "صلیب هشت قسمتی" نیز گفته می شود. این خط مورب نمادین است و به دو رویداد مرتبط با مصلوب شدن عیسی مسیح اشاره دارد: یک سمت، نشان دهنده دزد توبه کار است:یکی از دزدانی که همراه عیسی مصلوب شد، توبه کرد و از عیسی بخشش خواست. این سمت صلیب نماد توبه و ورود به ملکوت است. سمت دیگر، نشان دهنده دزد بی ایمان است:دزد دیگر که همراه عیسی مصلوب شد، ایمان نیاورد و مورد بخشش قرار نگرفت.
این سمت نماد کسانی است که به عیسی ایمان ندارند. .علاوه بر این خط مورب، صلیب ارتدوکس ممکن است یک خط افقی کوچک نیز در بالای صلیب داشته باشد که نشان دهنده تابلویی است که بالای سر عیسی آویزان شده بود و بر روی آن نوشته شده بود "عیسی ناصری، پادشاه یهودیان". بنابراین، تفاوت های صلیب ارتدوکس و لاتین در جزئیات نمادین آنها نهفته است که به رویدادهای مهم در زمان مصلوب شدن عیسی مسیح اشاره دارد.
برای استراحت به پارکی که در نزدیکی کلیسا بود رفتم یعنی پارک ملت که بسیار بزرگ و شلوغ بود. از هر رنج سنی و فعالیت های متنوع و محیطی مناسب برای تمامی قشر ها وجود داشت. بوستان ملت نام قدیمیترین بوستان در شهر قزوین میباشد و هماکنون برخی از درختان چنار آن بیش از صد سال قدمت دارد که در بر روی باغ تاریخی حکم آباد (مربوط به صفویه) ساخته شده است.
حالا وقت آن بود که باری دیگر به سمت قبل تپنده شهر حرکت کنم اما باید سری به یکی از زیباترین کاروانسراهای ایران یعنی سعد السلطنه که معماری و زیبایی خاص خودش را داشت. کاروانسرای سعد السلطنه یکی از زیباترین و مهمترین آثار تاریخی شهر قزوین است که این روزها پس از مرمت به محلی برای عرضهی صنایعدستی کشورمان و کافه و رستوران تبدیل شده است. این کاروانسرا با تزیینات بینظیر خود بزرگترین کاروانسرای سرپوشیده و مرکز تجاری داخلی شهری است که در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه ساخته شده است.
کاروانسرای سعدالسلطنه قزوین یک اثر تاریخی بینظیر است که با نامهای دیگری مانند سرای سعدالسلطنه، بازارچه سعدالسلطنه و سرای سعدیه شناخته میشود. در دوره صفویه، محل این کاروانسرا یک میدان چوگان به نام «میدان سعادت» بود. به همین علت سعد السلطنه به «سرای سعادت» هم معروف است.
این کاروانسرا با وسعتی حدوداً ۲/۶ هکتاری در اواخر سلطنت ناصرالدین شاه قاجار توسط حاکم وقت قزوین، سعدالسلطنه ساخته شد. سرای سعد السلطنه در تاریخ ۱۱ مرداد سال ۱۳۱۶ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. این بنا مدتها بهصورت نیمهفعال بود اما در سالهای اخیر کاروانسرا توسط سازمان نوسازی شهرداری قزوین مورد مرمت قرار گرفت و هم اکنون حجرهها و بخشهای مختلف آن پس از بازسازی در اختیار هنرمندان تولیدکنندهی صنایعدستی، رستورانها و کافههای سنتی قرار دارد.
چهارسوق ارزشمندترین قسمت سرای سعدالسلطنه است. این بخش از تقاطع دو راسته پرتردد ایجاد شده و بر فرار آن یک گنبد بزرگ کاشیکاری شده بهصورت عرقچین دیده میشود. این گنبد با کاشیکاریهای طرح لوزی زردرنگ و حاشیهی سورمهای تزیین شده است و هر چه به بالای گنبد نزدیکتر میشویم طرحها هم کوچکتر میشوند. همچنین در چهار طرف گنبد، چهار نیمگنبد وجود دارند که باعث بزرگتر دیدهشدن فضا میشوند. در داخل فضای گنبد یک کتیبه شامل اطلاعات اتمام ساخت کاروانسرا مربوط به سال ۱۳۱۲ هجری قمری، یک کتیبه حاوی نام معماران بنا و یک کتیبهی دیگر شامل عبارت «سنه یونت ایل» به معنی «سال اسب» وجود دارد.
چهارسوق از طریق یک هشتی کوچک در بخش شمالی، سرای سعدالسلطنه را به حیاط اصلی متصل میکند. در بخش جنوبی چهارسوق هم یک هشتی دیگر وجود دارد که به دالانهای انتهایی جنوب کاروانسرا و حیاط کوچکی به مساحت ۳۱۳ مترمربع منتهی میشود. بخشی از این حیاط شامل فضای باز بوده و بخشی از آن هم شامل حجرههایی است که در گذشته بیشتر دست ارامنه قزوین بودهاند.
ساعت های می شد در جای جای این کاروانسرای دلربا و زیبا گشت و گذار کرد. مشغول عکس برداری از از بخش های مختلف این بنای تاریخی شدم. از چتد ورودی مختلف می توانید به اینجا دسترسی داشته باشید.
پس از گردش در کاروانسرا ناگهان خودم را در مسجد النبی یافتم. جایی که در وسعت و تاریخ آن گم شدم. البته که در زمان بازدید من در حال مرمت بود. مسجدالنبی یکی از جاهای دیدنی قزوین است که به مسجد شاه و مسجد سلطانی نیز شهرت دارد. این مسجد همراه با مسجد سلطانی بروجرد و مسجد سلطانی تهران از ساختههای دوره فتحعلیشاه قاجار هستند. مسجدالنبی، سازهای چهار ایوانی است. مسجدالنبی یکی از جاذبههای تاریخی و مذهبی قزوین است که هر آدینه بهعنوان محل برگزاری نماز جمعه استفاده میشود و در عین حال، میزبان هزاران گردشگر در طول سال است.
این مسجد که در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۳۷ با شماره ثبتی ۳۹۰ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید، به نامهای مسجد شاه و مسجد سلطانی نیز شهرت دارد. گفته میشود بهخاطر همزمانی ساخت این مسجد با مسجد سلطانی تهران و مسجد سلطانی بروجرد در دوره فتحعلی شاه قاجار، مسجداالنبی به مسجد سلطانی معروف شده بود.
مسجدالنبی قزوین بر اساس منابع معتبر در زمان قاجار به فرمان فتحعلی شاه در محوطه وزیر (چال وزیر) بنا شد. در این دوره، ساختوسازها بهخصوص در زمینه بناهای مذهبی افزایش درخورتوجهی پیدا کرده بود؛ بهگونهای که چهار مسجد از پنج مسجد بزرگ شاهی در این بازه زمانی ساخته شدند. گفته میشود که استاد میرزای شیرازی، معماری مسجدالنبی را برعهده گرفت و آن را در سال ۱۱۶۶ هجری شمسی احداث کرد.
براساس كتیبه ها و منابع معتبر، بنیان مسجد را باید به وسیله فتحعلی شاه قاجار بدانیم هر چند بعضی صفوی بودن اساس مسجد را مطرح كرده اند . سه در ورودی شمالی، غربی و شرقی با سردرهای رفیع و شكوهمند كه با كاشی های لاجوردی و خطوط ممتاز نستعلیق و ثلث آراسته اند به حیاط وسیعی باز می شوند كه به شكل مربع مستطیل و از شمال به جنوب گسترده است و حوض سنگی بزرگی در میانه آن، ایوان های بلند شمالی و جنوبی را با آسمان مینایی انعكاس می دهد. چهار ایوان كه با دو گوشواره در هر طرف به رواق های هشتگانه مسجد می پیوندند و تزیینات كاشی و كتیبه های نفیس را بر پیشانی خود دارند، جلوه ای خاص به مسجد بخشیده اند.
هر یك از رواق های شمالی و جنوبی دارای چهار طاقنماو رواق های شرقی و غربی دارای نه طاقنما هستند كه هر شبستان 28 طاق كوچك دارد كه وسعت هر كدام 16 متر مربع است و به فاصله شش متر از همدیگر، روی 18 ستون استوار شده اند. حجم هر یك از ستون ها 25/2 متر است. برفراز مقصوره جنوبی، گنبد بزرگ و زیبایی به قطر دهانه 15 متر قرار دارد. این گنبد به صورت دو پوسته پیوسته ساخته شده و ارتفاع تیزه داخلی آن تا كف بنا 83/20 و ارتفاع راس خارجی آن تا كف حدود 25/23 متر است. ضخامت بدنه گنبد در پاكار نیز حدود 70/1 متر، سطح خارجی آن با كاشی پوشیده شده و دارای طرح های هندسی و خطی است.
پیش از این در طرفین گنبد، مناره رفیعی قرارداشته كه مادام دیولافوا به آنها اشاره كرده است. سردر شمالی مسجد بسیار مجلل و رفیع است و سرتاسرآن با كاشی های مینایی و اسلوب بدیعی تزیین گردیده و دارای كتیبه ای از كاشی لاجوردی به خط نستعلیق ممتاز به تاریخ 1202 هـ . ق است و به ایوانی می پیوندد كه سطح زمین آن به شكل كثیر الاضلاع مخمس به مساحت 82 متر بنا شده و بربالای آن ماذنه بزرگی ساخته اند. این مسجد نیز همانند مسجد جامع دارای شبستانی زیرزمینی است كه اینك به عنوان كتابخانه نبویه از آن استفاده می شود.
نوبت آن رسیده بود که به بازار زیبا ، سنتی ، شیک و تمیز که حس جالبی را در من به وجود آورد. از همان زمانی که شاه صفوی قزوین را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد، چهره شهر تغییر کرد و بناهایی در آن ساخته شد که هنوز هم جزو شاهکارهای معماری سنتی به حساب می آیند. بازار قزوین نیز یکی از همین بناهاست که در طول تاریخ جایگاه ویژه ای در تجارت با اروپا و روسیه داشت، چون قزوین محل تلاقی راه های غربی و شرقی ایران بود.
این بازار ما را به یاد اصفهان و شیراز می اندازد. بیش تر تزئینات چشم نواز این بازار نمونه های خاصی از آجرکاری و کاشی کاری هستند. بخش هایی از این بازار دارای طاق های آجری با ارتفاع بسیار زیاد هستند که هنوز رنگ و لعاب تازگی را به تن دارند .
قدم زدن در جریان پر جنب و جوش شهر همراه بود حس خوبی را تداعی گر بود. بوی تازگی میوه های بهاری ، صدای چکش کاری ها، پارچه های نو و خوش عطر و.. هرچه در اینجا بود ویژگی خاص خودش را داشت و حضور در این بازار نیز آرامش خاصی را برایتان به ارمغان می آورد.
تابلو ها را دنبال می کردم و همچون آب روان رو به جلو حرکت می کردم و گرمای هوا نیز باعث کندی من نشد. در نهایت پس از گذر از چندین کوچه و خیابان به آرامگاه حمدالله مستوفی رسیدم که متاسفانه بسته بود اما از بیرون نیز قابل مشاهده بود.
که از مهمترین افرادِ چند قرن پیش بوده و بیش از ۷۰۰ سال قدمت دارد حتما وسوسه خواهید شد از آن دیدن کنید. در آرامگاه حمدالله مستوفی از مقبره یک ادیب و جغرافیدان ایلخانیدیدن کردم که پایین بودن آرامگاه او از سطح زمین جالب و عجیب بود. علت آن این استکه در واقع به تغییر سطح زمین و به خصوص خیابانهای قزوین دارد که به مرور زمان طی چند قرن گذشته شکل گرفته است. تماشای سبک زیبای معماری و آجرهای قدیمی و کاشیکاریهای فیروزهای جذاب، ما را با خود به قعر تاریخ برده و تمام توجهمان را به سمت خودش جلب میکند.
قدمت این بنای بسیار قدیمی به زمان ایلخانیان باز میگردد که حمدالله مستوفی یکی از افراد متفکر و بسیار مهم آن زمان به شمار میرفت. او یک جغرافیدان و شاعر بسیار قدر و نامآشنایی بود که در سال ۶۸۲ تا ۷۵۰ قمری میزیست و دارای شغل دیوانی بود. در واقع حمدالله مستوفی یکی از متصدیان حکومت ایلخانیان در شهر قزوین بود که در دستگاه حکومتی او را با عنوان "مستوفی" میشناختند. حمدالله مستوفی کارهای بسیار مفید و ارزشمندی در طول عمر خود انجام داد و شان و منزلت بالا و قابل توجهی داشت. همین امر نیز موجب گشت تا برای او یک آرامگاهی بسازند که در طول تاریخ به دست فراموشی سپرده نشود.
یکی از نقاط مهم شهر که در زمانی بازدیدکنندگان خاص خود با تور قزوین را دارد، سرتاسر این شهر از تاریخ و جاهای دیدنی پر است و دیدن هر یک از آن ها زیباست. امامزاده شاهزاده حسین (ع) فرزند امام رضا (ع) است که مقبرهاش بهعنوان یکی از جاهای دیدنی قزوین به شمار میرود. این سازه تاریخی تزیینات بسیار زیبایی در زمینه آینهکاری، کاشیکاری و غیره دارد که نگاه هر بینندهای را به خود خیره میکنند. بقعه متبرک شاهزاده حسین، فرزند امام رضا (ع)، یکی از زیارتگاههای مهم شهر قزوین است که گفته میشود حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در جریان سفر به خراسان در منزل «داوود بن عیسی غازی» اقامت میکند و فرزند دو سالهاش که در جریان این سفر همراهش بود، بهعلت بیماری فوت میکند و در همین محل به خاک سپرده میشود.
قدیمیترین و زیباترین اثر در امامزاده شاهزاده حسین (ع)، در چوبی منبتکاری است که قدمت آن به سال ۹۶۷ هجری قمری میرسد. از دیگر بخشهای جذاب امامزاده میتوان به کتیبههایی اشاره کرد که مزین به آیات «هل اتی علی الانسان حین من الدهر» و سوره مبارکه جمعه هستند و با رنگهای طلایی، لاجوردی و خط نسخ کار شدهاند.
وضعیت ساختمان امامزاده شاهزاده حسین تا قبل از سدههای هشتم و نهم روشن نیست؛ اما آثار موجود همچون ضریح چوبی روی مزار نشان میدهند که امامزاده در طی این سدهها دارای بنایی عالی بوده است. این ضریح چوبی نفیس یکی از شاهکارهای منبتکاری و گرهچینی به حساب میآید. در زمان حمله مغول و جنگهای بعد آن و همچنین درگیریهایی که در ابتدای دوره صفوی در جریان بود، سازه آرامگاه بهشدت آسیب دید. البته برخی افراد گفتهاند که امامزاده در زمان سلطان الجایتو، مقتدرترین پادشاه ایلخانی و پسرش تعمیر شده است؛ اما سند معتبری برای تایید این ادعا وجود ندارد. دوره صفویه مصادف با گسترش ساختمانهای اطرف امامزاده بود و این محل به یکی از مهمترین زیارتگاه های مردم شهر قزوین تبدیل شد.
در زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار آقا باقر اصفهانی ملقب به سعدالسلطنه، فرماندار قزوین، به دستور میرزا علی اصغرخان اتابک و با هزینه او اقدام به تعمیر و مرمت بخشهای فرسوده امامزاده مانند دیوار دور صحن کرد. او همچنین بخشهایی نظیر ایوان آینهکاری ضلع شمالی، تزیینات کاشیکاری گنبد، آینهکارى فضاهاى داخلى، حجرههایی در اطراف امامزاده و دو سردر در شمال و جنوب صحن را به امامزاده اضافه کرد.
ظهر هنگام بود و نزدیک به دروازه تهران قدیم بودم و علت این نام گذاری را در ذهنم بررسی می کردم. با پرسجو و تحقیق متوجه شدم که دروازه تهران قدیم یا دروازه قدیم تهران دروازهای تاریخی در ورودی جنوب شرقی شهر قزوین است که جاده تهران قزوین از آنجا وارد قزوین میشد. این دروازه از شهر قزوین در برابر حملات و دزدی و غارت شهرهای دیگر محافظت میکردهاست. در آغاز، این دروازه در بیرون شهر ساخته شده بود. ولی هماکنون به دلیل گسترش جمعیت، در درون شهر قزوین قرار دارد. شهر قزوین در گذشته نُه دروازه داشت که به نامهای دروازه رشت (غرب شهر، ضلع غربی خیابان تبریز)، دروازه درب کوشک (شمال شرقی شهر)، دروازه تهران (جنوب شرقی شهر، ابتدای خیابان تهران قدیم)، دروازه شیخآباد (شمال شرقی شهر، خیابان سعدی)، دروازه مغلواک یا دروازه همدان (جنوب غربی شهر، محلهٔ مغلواک)، دروازه کندوار (جنوب غربی شهر، شاهزاده حسین)، دروازه ساوالان (جنوب شرقی شهر، شاهزاده حسین)، دروازهٔ راه ری (جنوب شرقی شهر، سنجیده مسجد) و دروازه پنبهریسه (شرق شهر، خیابان طالقانی) معروف بودند.
هر یک از این دروازهها در گذشتهٔ نه چندان دور به عنوان هویت فرهنگی و هنری قزوین مطرح بوده و هنر مردمان این دیار را بیان میکردهاست. امروزه از آن میان، تنها دو دروازه «درب کوشک» و «تهران قدیم» باقی ماندهاند. دروازه تهران قدیم یکی از این دو دروازه است که در خیابان تهران قدیم (میدان هاشمی) قرار دارد، و از بناهای دوره قاجاریان است که در سال ۱۳۴۷ شمسی مرمت و کاشیکاری شدهاست. حالا تنها دروازه ای تک و تنها باقی مانده است و مرور خاطراتی در گذشته افتاده است.
به شتاب و عجله به سمت خانه ای که مشتاق بازدید از آن بودم می رفتم یعنی خانه امینی ها اما بسته بود و باعث سرخوردگی من شد اما نا امید نشدم و قرار شد چند ساعت دیگر نیز شانس خودم را امتحان کنم. در ای فاصله به سمت مسجد جامع عتیق شهر قزوین رفتم که ساعت آفتابی جلوی درب ورودی آن زیبا جلوه می نمود.
این مسجد با عظمت در زمان خلفای عباسی و به دستور هارونالرشید در سالهای ۵۰۰ تا ۵۰۹ هجری بنا شده است. چنین گفته میشود که قبل از اینکه در این مکان مسجدی بنا شود، یک آتشکده که مربوط به دوران ساسانی بود وجود داشت که این مسجد بر روی آن ساخته میشود. اما پس از حملات ویرانگر قوم مغول به ایران مسجد جامع قزوین به آتش کشیده میشود که طبق گفته تاریخدانان و باستانشناسان این خرابی یکی از بزرگترین ویرانی بود که مسجد جامع قزوین در طول تاریخ تجربه کرده است.
اما پس از آن این مسجد کهن بارها مورد مرمت و تعمیر قرار میگیرد و خوشبختانه از خطر نابودی نجات پیدا میکند.اما جالب است بدانید که مسجد جامع قزوین یکی از ۵ مساجد بزرگ ایران است. این مسجد در دوران صفوی گسترش یافت و مورد توجه بسیار زیادی قرار گرفت. شاید یکی از دلایل اصلی سالم ماندن این بنای کهن دستخوش توجه مردم و مقامات آن زمان و نگهداری و مراقبتهای صفویان بوده است.
اولین نکته جالبی که میتوان در مورد طاقهای عظیم و زیبای مسجد جامع قزوین گفت این است که آنها به طاقهای هارونی معروف هستند. دلیل این نام هم به خاطر دستور ساخت این بنا بوده که توسط هارونالرشید، خلیفه عباسی انجام شده است. البته بسیاری از محققین بر این باورند که معماری مسجد جامع قزوین دستخوش معماری آتشکده قدیمی ساسانیان بوده و از آن الهام گرفته شده است، اما سبک و سیاق معماری اسلامی همیشه از روشی خاص در ساخت بناهایش پیروی کرده و ویژگیهای منحصربهفرد خودش را داراست.مسجد جامع قزوین بسیار عظیم بوده و گفته میشود مساحتی بالغ بر ۴ هزار متر دارد و ما این عدد یعنی ۴ را مجددا در تعداد ایوانهای این بنای کهن مشاهده میکنیم.
چرا که مسجد جامع قزوین دارای ۴ ایوان بزرگ و زیباست که توجه اکثر گردشگران را به خودش جلب میکند. اگر به کتیبههای بسیار نفیس و جذاب این مسجد با دقت مشاهده کنید محو تماشای آنها خواهید شد. چرا که این گچبریها با خطهای بسیار زیبای کوفی، ثلث و نسخ به شکل بسیار استادانه انجام خلق شدهاند. این کتیبههای نفیس روی گنبد فیروزهای مسجد قرار دارند که در ضلع جنوبی این بنا واقع شدهاند و تماشای آنها بسیار لذتبخش بوده و ما را با خود به تاریخ آن زمان میبرد. داربستهایی که هماکنون نیز در بخشی از ایوانهای مسجد قابل مشاهده است، نشانگر مرمت این اثر نفیس در زمان فعلی است.
در زمان بازدید من این مکان نیز در دست مرمت و بازسازی قرار داشت. سکوت و آرامش خاصی در بعد از ظهر در این مسجد وجود داشت و تنها صدای وزیدن باد و خش خش برگ ها و بهم خوردن شاخه های درختان بود که این سکوت را می شکست. باز هم شکل و خاطراه این مکان من را به یاد مساجد جامع شیراز، اصفهان و یزد می انداخت که تداعی کننده شیرینی های سفرهای گذشته ام بود و تکرار این حس خوب فوق العاده بود. بار دیگر نیز به خانه امینی ها رفتم اما همان داستان تکراری برایم تکرار شد ؛ نا امید شدم اما ایرادی ندارد زیرا برای بازدید بعدی از این شهر زیبا بهانه ای را خواهم داشت.
آخرین جایی که از آن باید بازدید می کردم میمون قلعه بود که به مانند اکثریت جاهای دیدنی بسته بود. میمون قلعه مربوط به دوره اواخر ساسانیان است که در دوره آل بویه از آن به عنوان قلعه نظامی استفاده میشده است، این بنا در شرق مقبره شاهزاده حسین واقع شده است. میمون قلعه در جنوب شهر قزوین قرار دارد. این قلعه در دو طبقه با دهلیزهای عمود برهم و اتاقهای جانبی ساخته شده است که گنبد میانیش فرو ریخته و بقایایی از ۸ برج آن باقی است. این قلعه بنایی است مربع شکل به ابعاد تقریبی ۷۰ در ۷۰ متر که از خشتهای ۳۰ در ۳۰ سانتیمتر با ملاط شفته ساخته شده است.
طبقه زیرین میمون قلعه از خاورتپه با سه تونل به باختر تپه منتهی میشود و یک تونل شمالی - جنوبی این تونلها را به هم متصل میسازد. برخی از سفالینههای به دست آمده در قلعه نشان از کاربرد آن تا دوره ساسانیان و در دوران آل بویه دارد. بررسیهای باستانشناسی نشان میدهد که از طبقه پایینی که زیر زمین است به عنوان زندان استفاده میشده است.
در آن گرمای هوا تنها با بستنی سنتی قزوین می توان دوام آورد پس به سراغ یکی از قدیمی های این صنف رفتم و به شما نیز توصیه می کنم.
پس از دوپینگ در این هوای گرم و ناجوان مردانه وقت برگشت بود. هیچ باور نمی کردم و دوست نداشتم تا زمان بگذرد و این ماجراجویی به پایان برسد اما به قول معروف هر شروعی پایانی دارد و این قاعده نیز مستثنی نیست. همان مسیری که صبح طی کرده بودم را برمی گشتم و آن طرف خیابان را نگاه می کردم و خاطرات را از صبح تصور و مرور می کردم. جمله ای را به یاد می آورم که می گفت انسان دوبار از سفر خود لذت می برد یکبار هنگام سفر و بار دگر هنگام مرور خاطرات آن و حالا که این خطوط پایانی را می نویسم به خوبی آن را درک می کنم.
بلاخره به ایستگاه راه آهن رسیدم و منتظر قطارم بود تا برگردم. حضور در ایستگاه قطار و جابجایی با آن برای من غریبه نبود زیرا که قطار گویی عضو جدا ناپذیری از سفرهای من شده بود و هنگام انتظار مسافران را می دیدم که برخی با شور و شوق ، اشک و دلتنگی ، تنهایی و.... وجود داشتند برخی با عجله و برخی با آرامش در حرکت بودند ، برخی می آمدند و برخی میرفتند و من بودم و افکارم که دنیا و زندگی را همچون قطار ایستگاه های آن تصور می کردم و در نهایت باید همه ما در ایستگاهی پیاده شویم پس چه بهتر است با روی خوش و خوشحالی که همراه خاطرات خوب است آن را ترک بنماییم ...
توصیه ها و پیشنهادات
- یکی از بهترین گزینه ها برای سفر به این شهر زیبا تهیه بلیط قطار است که راحتی و ساعت مناسبی را دارد.
- اکثریت جاهای دیدنی این شهر در مرکز شهر و خیابان سپه قرار دارند.
- سیستم حمل و نقل مناسبی وجود دارد که شما را از تاکسی گرفتن بی نیاز می سازد.
- مردمان خونگرم و مهربان و خوش برخورد که می توانید از آن ها سوال و کمک بخواهید.
- غذاها و شیرینی های خوشمزه و متنوع این شهر را فراموش نکنید.
- معمولا طی یک روز تمامی جاهای دیدنی این شهر را نمی توانید ببینید بنابراین برنامه ریزی می تواند به شما کمک کند.
- بدون دانستن پیشینه ، فرهنگ و رسم و رسوم و تاریخچه ، آداب و سنن نمیتوان به خوبی در مورد فرهنگ ، مردمان ، جاهای دیدنی ، غذا ها و خوراکی ها و سرگذشت یک گروه ، منطقه ، شهر و استان و کشور تفکر و تحلیل درستی داشت.
- روزی دوباره به این شهر زیبا و پر انرژی سر خواعهم زد زیرا حرف های زیادی را درآینده خواهد داشت.
مجموع هزینه ها
کاخ چهلستون و موزه قزوین هرکدام 30 تومان
بلیط قطار 150 تومان
خورد و خوراک 250 تومان
سوغاتی 70 تومان
مجموع 530 تومان
